Shared Flashcard Set

Details

german to persion
some general sentences from German <> Persion 06
36
Language - German
Beginner
11/25/2016

Additional Language - German Flashcards

 


 

Cards

Term
das Konto/die Konten
Definition
حساب
Term
das Girokonto
Definition
حساب جاری
Term
das Sparkonto
Definition
حساب پس انداز
Term
ich würde ein Girokonto eröffnen
Definition
می‌خواهم یک حساب جاری باز کنم
Term
ich will mein Konto kündigen
Definition
می‌خواهم حساب را ببندم
Term
das Konto sperren
Definition
بلوکه کردن حساب
Term
das Konto auflösen oder aufheben
Definition
بستن حساب، باطل کردن حساب
Term
auf ein Konto einzahlen
Definition
واریز کردن به حساب
Term
überweisen
Definition
انتقال پول از حسابی به حساب دیگر
Term
von einem Geldautomaten geld abheben
Definition
برداشت پول از بانک
Term
ein Konto überziehen
Definition
وقتی که از حساب بیش از موجودی در آن برداشت شود
Term
die Gutschrift
Definition
پول واریز شده به یک حساب
Term
die Lastschrift
Definition
برداشت پول از یک حساب
Term
ein Konto wird belastet
Definition
از حساب پول برداشت می‌شود
Term
einem Konto wird gutgeschrieben
Definition
به حسابی پول واریز می‌شود
Term
ein verschuldetes Konto
Definition
بدهکار بودن
Term
der Zins
Definition
سود پرداختی توسط بانک به یک حساب
Term
der Zinssatz
Definition
درصد سود
Term
der Kredit oder das Darlehen
Definition
وام پرداختی توسط بانک
Term
das Kreditinstitut
Definition
موسسه اعتباری
Term
der Dispostionskredit
Definition
پولی که موسسه اعتباری به دارنده حساب پرداخت می‌کند وقتی که از حساب بیشتر از موجودی در آن برداشت شود
Term
Sollzinsen
Definition
سودی که شخص دارنده حساب باید بپردازد
Term
der Rückstand
Definition
پولی که یک نفر بدهکار هست و هنوز پرداخت نکرده است
Term
die Schulden
Definition
بدهی
Term
Rückstände ausgleichen
Definition
تسویه حساب
Term
die Bank richtet ein Konto für einen ein
Definition
باز کردن حساب برای مشتریان
Term
der Umsatz
Definition
درآمد
Term
der Betrag ist auf dem Konto eingegangen
Definition
پول به حساب وارد شده
Term
das Konto/ das Guthaben einfrieren
Definition
دسترسی یک نفر به حسابش را مسدود کردن
Term
Rückbuchung/Stornobuchung
Definition
کنسل کردن
Term
die Bankverbindung
Definition
نام بانک یا موسسه مالی + شماره حساب که هر دو را باید قید کرد وقتی که در یک فرم bankverbindung خواسته شده
Term
die RATE
Definition
قسط
Term
etwas auf Raten kaufen
Definition
چیزی را قسطی خرید کردن
Term
etwas ablösen
Definition
کل مبلغ را درجا پرداخت کردن
Term
die Raten abzahlen
Definition
پرداخت کردن اقساط
Term
abzahlen
Definition
پرداخت یک مبلغ در طی چند قسط
Supporting users have an ad free experience!