Term
|
Definition
ریسک در بازارهای مالی به احتمال وقوع زیان یا عدم دستیابی به بازده مورد انتظار در سرمایهگذاری اشاره دارد. ریسکها میتوانند از منابع مختلفی ناشی شوند و به صورتهای متفاوتی بر سرمایهگذاریها تأثیر بگذارند. به طور عمومی، ریسک به عنوان تفاوت بین انتظارات مالی و نتیجهی واقعی معامله یا سرمایهگذاری تعریف میشود. |
|
|
Term
انواع ریسک در بازارهای مالی |
|
Definition
ریسک بازار (Market Risk) ریسک اعتباری (Credit Risk) ریسک نقدینگی (Liquidity Risk) ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk) ریسک ارزی (Currency Risk) ریسک تورمی (Inflation Risk) ریسک سیاسی (Political Risk) ریسک قانونی (Legal Risk) ریسک عملیاتی (Operational Risk) ریسک سیستماتیک (Systematic Risk) ریسک غیرسیستماتیک (Unsystematic Risk) ریسک محیط زیستی (Environmental Risk) ریسک شهرت (Reputational Risk) |
|
|
Term
|
Definition
تعریف: ریسکی که به دلیل نوسانات کلی بازار ایجاد میشود و بر تمام داراییها تأثیر میگذارد. عوامل موثر: تغییرات نرخ بهره، نرخ ارز، شرایط اقتصادی و سیاسی. مثال: کاهش عمومی شاخصهای سهام در پی اخبار اقتصادی منفی. |
|
|
Term
ریسک اعتباری (Credit Risk) |
|
Definition
تعریف: احتمال عدم توانایی یا عدم تمایل طرف مقابل در انجام تعهدات مالی. عوامل موثر: سلامت مالی صادرکننده اوراق قرضه یا شرکتهای طرف قرارداد. مثال: ورشکستگی یک شرکت که باعث عدم پرداخت سود یا اصل اوراق قرضه میشود. |
|
|
Term
ریسک نقدینگی (Liquidity Risk) |
|
Definition
تعریف: ریسک عدم توانایی در خرید یا فروش سریع داراییها بدون ایجاد تغییر قابل توجه در قیمت آنها. عوامل موثر: حجم معاملات، تعداد خریداران و فروشندگان. مثال: عدم توانایی فروش سهام یک شرکت کوچک به دلیل کمبود خریداران. |
|
|
Term
ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk) |
|
Definition
تعریف: ریسکی که به دلیل تغییرات نرخ بهره ایجاد میشود و بر ارزش اوراق قرضه و سایر ابزارهای مالی تاثیر میگذارد. عوامل موثر: سیاستهای پولی بانک مرکزی، شرایط اقتصادی. مثال: کاهش ارزش اوراق قرضه بلندمدت در پی افزایش نرخ بهره. |
|
|
Term
ریسک ارزی (Currency Risk) |
|
Definition
تعریف: ریسک ناشی از تغییرات نرخ ارز که بر ارزش داراییهای خارجی تأثیر میگذارد. عوامل موثر: نوسانات بازار ارز، سیاستهای اقتصادی کشورها. مثال: کاهش ارزش سرمایهگذاری در یک شرکت خارجی به دلیل کاهش ارزش ارز آن کشور. |
|
|
Term
ریسک تورمی (Inflation Risk) |
|
Definition
تعریف: ریسکی که به دلیل افزایش نرخ تورم و کاهش قدرت خرید پول ایجاد میشود. عوامل موثر: سیاستهای پولی و مالی، تغییرات قیمت کالاها و خدمات. مثال: کاهش ارزش واقعی سود سهام به دلیل افزایش تورم. |
|
|
Term
ریسک سیاسی (Political Risk) |
|
Definition
تعریف: ریسکی که به دلیل تغییرات سیاسی و قوانین دولتی ایجاد میشود. عوامل موثر: تغییرات در دولت، تحریمها، تغییرات قانونی. مثال: کاهش ارزش سرمایهگذاری به دلیل تحریمهای اقتصادی علیه یک کشور. |
|
|
Term
|
Definition
تعریف: ریسک ناشی از تغییرات قوانین و مقررات که بر سرمایهگذاریها تأثیر میگذارد. عوامل موثر: تغییرات در قوانین مالیاتی، مقررات بازار سرمایه. مثال: از دست دادن مزایای مالیاتی یک سرمایهگذاری به دلیل تغییر در قوانین مالیاتی. |
|
|
Term
انواع ریسک در بازار کریپتوکارنسی |
|
Definition
ریسک نوسانات بازار (Market Volatility Risk) ریسک نقدینگی (Liquidity Risk) ریسک امنیتی (Security Risk) ریسک قانونی و نظارتی (Regulatory Risk) ریسک فناوری (Technology Risk) ریسک بازارپذیری (Adoption Risk) ریسک متقلبانه (Fraud Risk) |
|
|
Term
ریسک نوسانات بازار (Market Volatility Risk) |
|
Definition
تعریف: نوسانات شدید قیمت که میتواند منجر به سود یا زیانهای بزرگ شود. عوامل موثر: تغییرات ناگهانی در تقاضا و عرضه، اخبار و رویدادهای اقتصادی و سیاسی. مثال: کاهش شدید ارزش بیتکوین در پی اخبار منفی یا افزایش ناگهانی آن به دلیل پذیرش گسترده توسط یک شرکت بزرگ. |
|
|
Term
ریسک نقدینگی (Liquidity Risk) |
|
Definition
تعریف: عدم توانایی در خرید یا فروش سریع ارزهای دیجیتال بدون تأثیر زیاد بر قیمت آنها. عوامل موثر: حجم معاملات کم، تعداد محدود خریداران و فروشندگان. مثال: دشواری در فروش یک آلتکوین با ارزش بازار کوچک به دلیل کمبود خریداران. |
|
|
Term
ریسک امنیتی (Security Risk) |
|
Definition
تعریف: احتمال سرقت یا هک شدن کیف پولها و صرافیها. عوامل موثر: ضعفهای امنیتی در پلتفرمها و کیف پولها، حملات سایبری. مثال: هک شدن یک صرافی و از دست رفتن داراییهای کاربران. |
|
|
Term
ریسک قانونی و نظارتی (Regulatory Risk) |
|
Definition
تعریف: تغییرات در قوانین و مقررات دولتی که میتواند بر بازار کریپتوکارنسی تأثیر بگذارد. عوامل موثر: تصمیمات دولتی، ممنوعیتها و محدودیتهای قانونی. مثال: اعلام ممنوعیت معاملات کریپتوکارنسی توسط یک کشور و کاهش ارزش داراییهای دیجیتال. |
|
|
Term
ریسک فناوری (Technology Risk) |
|
Definition
تعریف: ریسکهای مرتبط با نقصهای فنی، بهروزرسانیهای نرمافزاری و مشکلات شبکه. عوامل موثر: مشکلات فنی در بلاکچین، ایرادات کد نویسی، بهروزرسانیهای ناکام. مثال: ایجاد فورک (شاخه) در بلاکچین به دلیل اختلافات در جامعه توسعهدهندگان و کاهش اعتماد به یک ارز دیجیتال. |
|
|
Term
ریسک بازارپذیری (Adoption Risk) |
|
Definition
تعریف: عدم پذیرش گسترده ارزهای دیجیتال توسط عموم مردم و کسبوکارها. عوامل موثر: عدم آگاهی عمومی، مشکلات فنی، رقابت با سیستمهای مالی سنتی. مثال: کاهش استفاده از یک ارز دیجیتال به دلیل عدم پذیرش آن توسط فروشندگان و کاربران. |
|
|
Term
ریسک متقلبانه (Fraud Risk) |
|
Definition
تعریف: احتمال وقوع تقلب و کلاهبرداری در پروژههای ارز دیجیتال. عوامل موثر: ICOهای تقلبی، طرحهای پانزی، صرافیهای غیرمعتبر. مثال: سرمایهگذاری در یک پروژه ICO که بعداً به عنوان یک کلاهبرداری شناخته میشود و از بین رفتن سرمایه. |
|
|
Term
ریسک عملیاتی (Operational Risk) |
|
Definition
تعریف: احتمال زیان ناشی از ناکارآمدی یا شکست در فرآیندهای داخلی، سیستمها یا نیروی انسانی. عوامل موثر: خطاهای انسانی، نقصهای فنی، تقلب. مثال: زیان ناشی از هک شدن سیستمهای یک بانک. |
|
|
Term
ریسک سیستماتیک (Systematic Risk) |
|
Definition
تعریف: احتمال زیان ناشی از عوامل کلی اقتصادی یا سیاسی که تمام بازارها را تحت تأثیر قرار میدهد. عوامل موثر: رکود اقتصادی، تغییرات سیاسی. مثال: کاهش ارزش سهام به دلیل رکود اقتصادی جهانی. |
|
|
Term
ریسک غیرسیستماتیک (Unsystematic Risk) |
|
Definition
تعریف: احتمال زیان ناشی از عوامل خاص یک شرکت یا صنعت. عوامل موثر: مشکلات مدیریتی، رقابت، نوآوریها. مثال: کاهش ارزش سهام یک شرکت به دلیل عملکرد ضعیف مدیریتی. |
|
|
Term
ریسک محیط زیستی (Environmental Risk) |
|
Definition
تعریف: احتمال زیان ناشی از تغییرات محیط زیستی یا قوانین زیستمحیطی. عوامل موثر: تغییرات آب و هوایی، حوادث طبیعی، مقررات زیستمحیطی جدید. مثال: افزایش هزینههای عملیاتی یک شرکت به دلیل قوانین جدید زیستمحیطی. |
|
|
Term
ریسک شهرت (Reputational Risk) |
|
Definition
تعریف: احتمال زیان ناشی از آسیب به شهرت یک شرکت. عوامل موثر: رسواییها، تبلیغات منفی، نقصهای محصول. مثال: کاهش فروش یک شرکت به دلیل یک رسوایی بزرگ مدیریتی. |
|
|
Term
ریسک نوسانات قیمت (Price Volatility Risk) |
|
Definition
نوسانات شدید و غیرقابل پیشبینی در قیمت ارزهای دیجیتال. |
|
|
Term
ریسک صرافی (Exchange Risk |
|
Definition
احتمال زیان ناشی از شکست یا هک صرافیهای ارز دیجیتال. |
|
|
Term
ریسک قرارداد هوشمند (Smart Contract Risk) |
|
Definition
خطرات ناشی از نقصها یا باگهای موجود در کد قراردادهای هوشمند. |
|
|
Term
ریسک کیف پول (Wallet Risk) |
|
Definition
خطرات مرتبط با از دست دادن دسترسی به کیف پول دیجیتال به دلیل هک، فراموشی کلید خصوصی یا نقص فنی. |
|
|
Term
ریسک سیستمی (Systemic Risk) |
|
Definition
احتمال زیانهای گسترده که کل سیستم مالی یا بازار را تحت تأثیر قرار میدهد. |
|
|
Term
|
Definition
ریسکهای مربوط به هزینههای تراکنش (گس) در شبکههای بلاکچین مانند اتریوم. |
|
|
Term
ریسک تمرکز (Concentration Risk) |
|
Definition
خطرات ناشی از تمرکز زیاد سرمایه در یک یا چند دارایی یا پروژه. |
|
|
Term
ریسک نگهداری (Custodial Risk) |
|
Definition
خطرات مرتبط با نگهداری ارزهای دیجیتال توسط اشخاص ثالث (مانند صرافیها). |
|
|
Term
ریسک قابل تحمل (Acceptable Risk) |
|
Definition
سطح ریسکی که یک سرمایهگذار آماده پذیرش آن است بدون اینکه از اهداف سرمایهگذاری منحرف شود. این مفهوم به تعریف مرزهای ریسکپذیری کمک میکند |
|
|
Term
آستانه ریسک (Risk Appetite) |
|
Definition
میزان ریسکی که یک سرمایهگذار یا سازمان آماده پذیرش آن است. در بازار کریپتو، این ممکن است به معنای پذیرش نوسانات قیمتی شدید یا احتمال وقوع رویدادهای غیرمنتظره باشد. |
|
|
Term
|
Definition
دستوری که به صورت خودکار موقعیتهای معاملاتی را در قیمت معینی میبندد تا از زیان بیشتر جلوگیری شود. این ابزار میتواند به مدیریت ریسک و حفظ سرمایه کمک کند. |
|
|
Term
مدیریت ریسک (Risk Management) |
|
Definition
فرآیند شناسایی، ارزیابی و کاهش ریسکهای مرتبط با سرمایهگذاری یا معامله. این شامل استفاده از استراتژیهای مختلف برای کاهش اثرات منفی ریسکها و بهبود احتمال دستیابی به اهداف مالی است. |
|
|
Term
|
Definition
استفاده از ابزارهای مشتقه مانند قراردادهای آتی یا گزینهها برای جبران زیانهای احتمالی از دیگر سرمایهگذاریها. این روش میتواند به کاهش تأثیر نوسانات قیمت بر پرتفوی کمک کند. |
|
|
Term
تنوعبخشی (Diversification) |
|
Definition
استراتژی سرمایهگذاری که شامل توزیع سرمایه در بین داراییها یا پروژههای مختلف برای کاهش ریسک است. در بازار کریپتو، این ممکن است به معنای سرمایهگذاری در چندین ارز دیجیتال مختلف باشد. |
|
|
Term
|
Definition
نوعی از ریسک که فقط زیان را شامل میشود و فرصتی برای سود ندارد، مانند ریسکهای بیمهای. |
|
|
Term
ریسک سوداگرانه (Speculative Risk) |
|
Definition
نوعی ریسک که شامل احتمال زیان یا سود است، مانند ریسک سرمایهگذاری در بازار سهام یا کریپتو. |
|
|
Term
ارزیابی ریسک (Risk Assessment) |
|
Definition
فرآیند شناسایی و تحلیل ریسکها برای تعیین شدت و احتمال وقوع آنها. |
|
|
Term
کنترل ریسک (Risk Control) |
|
Definition
اقدامات اتخاذ شده برای کاهش یا مدیریت ریسکهای شناسایی شده. |
|
|
Term
انتقال ریسک (Risk Transfer) |
|
Definition
انتقال ریسک به شخص یا نهاد دیگر، مانند خرید بیمه. |
|
|
Term
پذیرش ریسک (Risk Acceptance) |
|
Definition
قبول یک ریسک خاص بدون انجام اقدامات خاص برای کاهش آن. |
|
|
Term
ریسک نسبی (Relative Risk) |
|
Definition
مقایسه سطح ریسک بین دو یا چند دارایی یا سرمایهگذاری مختلف. |
|
|
Term
|
Definition
خطر کاهش سود یا نرسیدن به سود مورد انتظار. |
|
|
Term
ریسک تجاری (Business Risk) |
|
Definition
خطرات مرتبط با عملکرد عملیاتی و استراتژیک یک شرکت یا سازمان. |
|
|
Term
ریسک پروژه (Project Risk) |
|
Definition
ریسکهای مرتبط با اجرای یک پروژه خاص، شامل هزینهها، زمانبندی و کیفیت. |
|
|
Term
ریسک فناورانه (Technology Risk) |
|
Definition
خطرات مرتبط با شکستهای تکنولوژیکی یا عدم انطباق با فناوریهای جدید. |
|
|
Term
ریسک تضاد منافع (Conflict of Interest Risk) |
|
Definition
خطراتی که از تضاد منافع بین افراد یا بخشهای مختلف یک سازمان ناشی میشوند. |
|
|
Term
ریسک مقابله (Counterparty Risk) |
|
Definition
خطر اینکه طرف مقابل در یک قرارداد مالی نتواند به تعهدات خود عمل کند. |
|
|
Term
ریسک تنظیمی (Regulatory Risk) |
|
Definition
خطر تغییرات در قوانین و مقررات که میتواند بر عملکرد مالی یا عملیات شرکت تأثیر بگذارد. |
|
|
Term
ریسک حاکمیتی (Governance Risk) |
|
Definition
خطراتی که از ضعف در ساختار حاکمیت یک سازمان ناشی میشوند. |
|
|
Term
|
Definition
خطرات ناشی از تغییرات در قوانین مالیاتی یا اجرای نادرست مقررات مالیاتی. |
|
|
Term
ریسک عملکرد (Performance Risk) |
|
Definition
خطر عدم دستیابی به اهداف عملکردی یا مالی. |
|
|
Term
ریسک سیالیت (Solvency Risk) |
|
Definition
خطر ناتوانی در تامین منابع مالی کافی برای انجام تعهدات مالی. |
|
|
Term
ریسک اقتصادی (Economic Risk) |
|
Definition
خطرات ناشی از تغییرات اقتصادی مانند رکود، تورم یا تغییرات نرخ بهره. |
|
|
Term
ریسک نیروی انسانی (Human Resource Risk) |
|
Definition
خطراتی که از مدیریت نادرست منابع انسانی ناشی میشوند، مانند از دست دادن کارکنان کلیدی. |
|
|
Term
|
Definition
خطرات ناشی از حملات سایبری، هک و نقض امنیت دادهها. |
|
|
Term
ریسک آب و هوا (Climate Risk) |
|
Definition
خطراتی که از تغییرات آب و هوایی و بلایای طبیعی ناشی میشوند و میتوانند بر عملیات و داراییهای شرکت تأثیر بگذارند. |
|
|
Term
|
Definition
خطر از دست دادن شهرت برند و کاهش ارزش آن به دلیل وقایع منفی یا شکستهای ارتباطی. |
|
|
Term
ریسک انتقالی (Transition Risk) |
|
Definition
در امور مالی به تغییرات ناشی از گذار به یک اقتصاد پایدار و کمکربن اشاره دارد که میتواند بر شرکتها و سرمایهگذاریها تأثیر بگذارد. این ریسکها شامل تغییرات در سیاستها و قوانین، پیشرفتهای فناوری، تغییر رفتار مصرفکنندگان، و تغییرات بازار است |
|
|
Term
پروفایل ریسک (Risk Profile) |
|
Definition
نمای کلی از میزان و نوع ریسکهایی که یک شرکت یا فرد با آن مواجه است |
|
|
Term
تأمین مالی ریسک (Risk Financing) |
|
Definition
روشهایی برای تأمین مالی خسارات احتمالی ناشی از ریسک، از جمله بیمه و تشکیل ذخایر مالی. |
|
|
Term
اجتناب از ریسک (Risk Avoidance) |
|
Definition
اقدامات برای اجتناب کامل از ریسک، مثلاً با نپذیرفتن پروژههای پرریسک. |
|
|
Term
کاهش ریسک (Risk Mitigation) |
|
Definition
اقدامات و استراتژیهایی که برای کاهش اثرات منفی ریسک انجام میشوند. |
|
|
Term
|
Definition
معیاری برای سنجش بازدهی مازاد یک سرمایهگذاری نسبت به شاخص یا بنچمارک. |
|
|
Term
نسبت سورتینو (Sortino Ratio) |
|
Definition
شبیه به نسبت شارپ، اما فقط ریسک زیان را در نظر میگیرد و نوسانات مثبت را به حساب نمیآورد. |
|
|
Term
|
Definition
معیاری برای سنجش بازدهی تنظیم شده با ریسک، که نشان میدهد به ازای هر واحد ریسک اضافی چقدر بازدهی کسب شده است. |
|
|
Term
|
Definition
معیاری برای سنجش میزان نوسانات یک دارایی نسبت به بازار کلی. |
|
|
Term
تحلیل سناریو (Scenario Analysis) |
|
Definition
ارزیابی ریسکها بر اساس مجموعهای از سناریوهای فرضی برای بررسی نتایج محتمل. |
|
|
Term
آزمون تنش (Stress Testing) |
|
Definition
شبیهسازی شرایط بازار شدید برای ارزیابی مقاومت مالی یک شرکت یا پورتفولیو. |
|
|
Term
مدلهای گارچ (GARCH Models) |
|
Definition
مدلهای آماری برای پیشبینی نوسانات و ریسکهای مالی. |
|
|
Term
ارزش در معرض ریسک (Value at Risk - VaR) |
|
Definition
یک معیار آماری برای اندازهگیری ریسک که حداکثر زیان ممکن در یک دوره زمانی مشخص با یک سطح اطمینان معین را نشان میدهد. |
|
|
Term
ریسک اخلاقی (Moral Hazard) |
|
Definition
ریسکی که افراد یا شرکتها به دلیل بیمه یا حمایتهای دیگر انگیزهای برای کاهش ریسکهای خود ندارند. |
|
|
Term
|
Definition
ریسکی که از رویدادهای غیرمنتظره و عمده مانند جنگ، بلایای طبیعی یا حملات تروریستی نشأت میگیرد. |
|
|
Term
ریسک استراتژیک (Strategic Risk) |
|
Definition
ریسکی که از تصمیمات مدیریتی ضعیف یا اجرای نادرست استراتژیها نشأت میگیرد. |
|
|
Term
ریسک بدهی (Leverage Risk) |
|
Definition
ریسک ناشی از استفاده از بدهی یا اهرم مالی برای تأمین مالی عملیات و سرمایهگذاریها. |
|
|
Term
|
Definition
احتمال وقوع رویدادهای نادر و شدید که تأثیر زیادی بر بازارها دارند. |
|
|
Term
ریسک مالی (Financial Risk) |
|
Definition
ریسکی که به نقدینگی، ساختار سرمایه و توانایی شرکت در تأمین مالی مرتبط است. |
|
|
Term
ریسک غیرسیستماتیک (Unsystematic Risk) |
|
Definition
ریسکی که به یک شرکت یا صنعت خاص محدود میشود و میتواند از طریق تنوعبخشی کاهش یابد. مثالهایی شامل مسائل مدیریتی یا تغییرات در تقاضای محصول. |
|
|
Term
تحلیل پورتفولیو (Portfolio Analysis) |
|
Definition
فرآیند ارزیابی و مدیریت پورتفولیو به منظور بهینهسازی بازده و کاهش ریسک. |
|
|
Term
اندازهگیری پورتفولیو (Portfolio Measurement) |
|
Definition
ارزیابی ریسک و بازدهی یک پورتفولیو سرمایهگذاری. |
|
|
Term
ضریب تغییر (Coefficient of Variation) |
|
Definition
نسبتی که میزان نوسانات ریسک را نسبت به میانگین بازده اندازهگیری میکند. |
|
|
Term
سیاستهای ریسک (Risk Policies) |
|
Definition
مجموعهای از دستورالعملها و رویهها برای مدیریت ریسک در یک سازمان. |
|
|
Term
تحمل ریسک (Risk Tolerance) |
|
Definition
میزان ریسکی که یک فرد یا سازمان قادر به تحمل آن است بدون آنکه به اهداف خود آسیب بزند. |
|
|
Term
مدلهای ارزشگذاری ریسک (Risk Valuation Models) |
|
Definition
مدلهایی برای ارزیابی و ارزشگذاری ریسکها و تحلیل تاثیر آنها. |
|
|
Term
|
Definition
ابزاری برای شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها در یک سازمان. |
|
|
Term
برنامهریزی بحران (Contingency Planning) |
|
Definition
فرآیندی برای آمادهسازی و پاسخگویی به بحرانها و ریسکهای بزرگ. |
|
|
Term
ریسک باقیمانده (Residual Risk) |
|
Definition
ریسکی که پس از اجرای تمامی اقدامات کاهش ریسک باقی میماند. |
|
|
Term
|
Definition
قراردادهایی که به دارنده حق (و نه الزام) خرید یا فروش داراییها در یک تاریخ مشخص در آینده با قیمتی معین را میدهند. |
|
|
Term
|
Definition
فیوچرز (Futures) یا قراردادهای آتی، نوعی قرارداد مالی است که در آن دو طرف توافق میکنند تا در آینده یک دارایی خاص را با قیمت و شرایط تعیینشده مبادله کنند. این قراردادها معمولاً در بازارهای مالی برای داراییهای متنوعی از جمله کالاها، ارزها، شاخصها و حتی رمزارزها مورد استفاده قرار میگیرند. |
|
|
Term
|
Definition
سواپ (Swap) نوعی قرارداد مالی است که در آن دو طرف توافق میکنند تا جریانهای نقدی یا داراییهای مختلف را در یک بازه زمانی مشخص با یکدیگر مبادله کنند. سواپها ابزارهای مشتقه هستند و برای مدیریت ریسک، تأمین مالی و سفتهبازی مورد استفاده قرار میگیرند. |
|
|
Term
|
Definition
ابزارهای مالی که ارزش آنها از داراییهای پایه مانند سهام، اوراق قرضه یا کالاها مشتق میشود. |
|
|
Term
ویژگیهای قراردادهای فیوچرز |
|
Definition
تاریخ انقضا: این قراردادها دارای تاریخ مشخصی برای تحویل دارایی هستند. قیمت از پیش تعیینشده: قیمت دارایی مورد معامله در زمان امضای قرارداد مشخص میشود. استانداردسازی: قراردادهای فیوچرز به صورت استاندارد شده در بازارهای بورس معامله میشوند. اهرم (Leverage): این قراردادها معمولاً با استفاده از اهرم معامله میشوند، به این معنی که معاملهگران میتوانند با سرمایه کمتری نسبت به ارزش واقعی دارایی وارد معامله شوند. تسویه حساب: تسویه حساب میتواند به صورت فیزیکی (تحویل واقعی دارایی) یا نقدی (پرداخت تفاوت قیمت) انجام شود. |
|
|
Term
|
Definition
مدیریت ریسک: شرکتها و سرمایهگذاران از قراردادهای فیوچرز برای حفاظت از خود در برابر نوسانات قیمت استفاده میکنند. سرمایهگذاری و سفتهبازی: معاملهگران میتوانند از این قراردادها برای کسب سود از نوسانات قیمت داراییها استفاده کنند. تعیین قیمت: قراردادهای فیوچرز میتوانند به تعیین قیمتهای آینده در بازار کمک کنند. |
|
|
Term
|
Definition
فرض کنید یک کشاورز و یک نانوایی توافق میکنند که کشاورز 1000 تن گندم را در شش ماه آینده با قیمت 500 دلار در هر تن به نانوایی بفروشد. این قرارداد فیوچرز به کشاورز اطمینان میدهد که محصول خود را با قیمت معین خواهد فروخت و به نانوایی اطمینان میدهد که نیاز خود به گندم را با قیمت ثابت تامین خواهد کرد، حتی اگر قیمت گندم در بازار افزایش یابد. |
|
|
Term
|
Definition
در بازار رمزارزها نیز قراردادهای فیوچرز وجود دارند. به عنوان مثال، شما میتوانید قرارداد فیوچرز بیتکوین خریداری کنید که به شما امکان میدهد بیتکوین را در تاریخ آینده با قیمت مشخص خریداری یا بفروشید. این ابزار مالی به معاملهگران اجازه میدهد تا از نوسانات قیمت رمزارزها بهرهبرداری کنند و ریسکهای خود را مدیریت کنند. |
|
|
Term
سواپ نرخ بهره (Interest Rate Swap) |
|
Definition
تعریف: دو طرف جریانهای نقدی با نرخ بهره ثابت و شناور را با یکدیگر مبادله میکنند. کاربرد: برای مدیریت ریسک نرخ بهره استفاده میشود. به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است بخواهد نرخ بهره ثابت خود را به نرخ بهره شناور تبدیل کند تا از کاهش نرخهای بهره بهرهمند شود. |
|
|
Term
سواپ ارزی (Currency Swap) |
|
Definition
تعریف: دو طرف اصل و بهره وامهای خود را به ارزهای مختلف با یکدیگر مبادله میکنند. کاربرد: برای مدیریت ریسک نرخ ارز استفاده میشود. به عنوان مثال، یک شرکت آمریکایی که در اروپا فعالیت دارد ممکن است دلارهای خود را با یورو مبادله کند تا هزینههای عملیاتی خود را پوشش دهد. |
|
|
Term
سواپ کالا (Commodity Swap) |
|
Definition
تعریف: دو طرف جریانهای نقدی مرتبط با قیمت یک کالا (مانند نفت یا طلا) را مبادله میکنند. کاربرد: برای مدیریت ریسک قیمت کالاها استفاده میشود. به عنوان مثال، یک شرکت هواپیمایی ممکن است سواپ نفتی انجام دهد تا هزینههای سوخت خود را در برابر نوسانات قیمت نفت ثابت نگه دارد. |
|
|
Term
سواپ اعتبار پیشفرض (Credit Default Swap) |
|
Definition
تعریف: یک نوع بیمه اعتباری که خریدار سواپ حق دریافت پرداختی در صورت پیشفرض شدن یک وام یا بدهی مشخص را دارد. کاربرد: برای مدیریت ریسک اعتباری استفاده میشود. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار که اوراق قرضه یک شرکت را خریداری کرده است، ممکن است یک CDS بخرد تا در صورت پیشفرض شدن شرکت، جبران خسارت شود. |
|
|
Term
|
Definition
مبادله جریانهای نقدی: دو طرف جریانهای نقدی متفاوت (نرخ بهره، ارز، کالا) را مبادله میکنند. مدت زمان مشخص: سواپها دارای مدت زمان مشخصی هستند که در طول آن مبادلهها انجام میشود. قیمتگذاری توافقی: قیمت و شرایط سواپ بین دو طرف توافق میشود. |
|
|
Term
|
Definition
مدیریت ریسک: سواپها ابزارهای موثری برای مدیریت ریسکهای مختلف مانند نرخ بهره، نرخ ارز و قیمت کالاها هستند. افزایش نقدینگی: میتوانند به افزایش نقدینگی و دسترسی به منابع مالی کمک کنند. تنوعبخشی: امکان تنوعبخشی به داراییها و جریانهای نقدی فراهم میکنند. |
|
|
Term
|
Definition
پیچیدگی: قراردادهای سواپ پیچیده هستند و نیاز به دانش تخصصی دارند. ریسک اعتباری: احتمال پیشفرض طرف مقابل و عدم توانایی در انجام تعهدات وجود دارد. هزینههای تراکنش: ممکن است هزینههای بالایی داشته باشند. |
|
|
Term
|
Definition
فرض کنید شرکت A دارای وامی با نرخ بهره شناور است و شرکت B دارای وامی با نرخ بهره ثابت است. شرکت A نگران افزایش نرخ بهره و هزینههای آن است، در حالی که شرکت B میخواهد از کاهش نرخ بهره بهرهمند شود. در این حالت، دو شرکت میتوانند یک سواپ نرخ بهره انجام دهند که در آن شرکت A نرخ بهره شناور خود را با نرخ بهره ثابت شرکت B مبادله میکند. |
|
|
Term
|
Definition
تعریف: به دارنده حق خرید یک دارایی پایه (مانند سهام) را در یک قیمت مشخص (قیمت اجرای) و تا یک تاریخ معین (تاریخ انقضا) میدهد. کاربرد: سرمایهگذارانی که انتظار افزایش قیمت دارایی را دارند، آپشن خرید میخرند. |
|
|
Term
|
Definition
تعریف: به دارنده حق فروش یک دارایی پایه را در یک قیمت مشخص و تا یک تاریخ معین میدهد. کاربرد: سرمایهگذارانی که انتظار کاهش قیمت دارایی را دارند، آپشن فروش میخرند. |
|
|
Term
|
Definition
حق و نه الزام: دارنده آپشن اختیار دارد (اما الزام ندارد) که از حق خرید یا فروش خود استفاده کند. قیمت اجرای (Strike Price): قیمتی که در آن دارنده آپشن میتواند دارایی پایه را خریداری یا فروش کند. تاریخ انقضا (Expiration Date): تاریخی که بعد از آن آپشن منقضی میشود و دیگر قابل اجرا نیست. پریمیوم (Premium): هزینهای که خریدار آپشن به فروشنده میپردازد تا این حق را دریافت کند. |
|
|
Term
|
Definition
مدیریت ریسک: آپشنها ابزارهای موثری برای پوشش و مدیریت ریسکهای مختلف هستند. هزینه اولیه کمتر: نسبت به خرید مستقیم دارایی پایه، آپشنها نیاز به سرمایهگذاری کمتری دارند. امکان کسب سود در بازار نزولی: با استفاده از آپشن فروش میتوان در بازارهای نزولی نیز سود کسب کرد. |
|
|
Term
|
Definition
پیچیدگی: آپشنها ابزارهای مالی پیچیدهای هستند و نیاز به دانش و تجربه دارند. زیان محدود و سود نامحدود برای فروشنده: فروشنده آپشن در معرض زیان نامحدود قرار دارد در حالی که سود او محدود به پریمیوم دریافتی است. انقضای آپشن: آپشنها دارای تاریخ انقضا هستند و بعد از آن بیارزش میشوند. |
|
|
Term
استراتژیهای معاملاتی با آپشنها |
|
Definition
خرید آپشن خرید (Long Call): سرمایهگذار انتظار دارد قیمت دارایی پایه افزایش یابد. خرید آپشن فروش (Long Put): سرمایهگذار انتظار دارد قیمت دارایی پایه کاهش یابد. فروش آپشن خرید (Short Call): سرمایهگذار انتظار دارد قیمت دارایی پایه کاهش یا ثابت بماند. فروش آپشن فروش (Short Put): سرمایهگذار انتظار دارد قیمت دارایی پایه افزایش یا ثابت بماند. استراتژی اسپرد (Spread): ترکیب خرید و فروش آپشنها برای کاهش ریسک و هزینهها. استراتژی استرادل (Straddle): خرید همزمان آپشن خرید و فروش با قیمت اجرای یکسان برای بهرهبرداری از نوسانات بازار. |
|
|
Term
|
Definition
اگر یک سرمایهگذار یک آپشن خرید با قیمت اعمال 50 دلار خریداری کند و قیمت سهام تا 60 دلار افزایش یابد، او میتواند سهام را با 50 دلار بخرد و با قیمت بازار بفروشد و سود کسب کند. |
|
|
Term
|
Definition
اگر یک سرمایهگذار یک آپشن فروش با قیمت اعمال 50 دلار خریداری کند و قیمت سهام تا 40 دلار کاهش یابد، او میتواند سهام را با 50 دلار بفروشد و از تفاوت قیمت سود ببرد. |
|
|
Term
|
Definition
فرض کنید یک سرمایهگذار پیشبینی میکند که قیمت سهام شرکت XYZ که اکنون 100 دلار است، تا سه ماه آینده افزایش مییابد. او میتواند یک آپشن خرید با قیمت اعمال 105 دلار و تاریخ انقضای سه ماه بعد بخرد. اگر قیمت سهام تا 120 دلار افزایش یابد، سرمایهگذار میتواند سهام را با 105 دلار بخرد و با 120 دلار بفروشد، که به او سود قابل توجهی میدهد. |
|
|
Term
|
Definition
پرپچوال (Perpetual) در بازارهای مالی به نوع خاصی از قراردادهای مشتقه اشاره دارد که به عنوان قراردادهای پرپچوال یا قراردادهای دائمی شناخته میشوند. این قراردادها به صورت ویژه در بازارهای ارزهای دیجیتال مانند بیتکوین و اتریوم محبوبیت دارند. |
|
|
Term
ویژگیهای کلیدی قراردادهای پرپچوال |
|
Definition
نداشتن تاریخ انقضا:
بر خلاف قراردادهای آتی سنتی (Futures)، قراردادهای پرپچوال تاریخ انقضا ندارند و میتوان آنها را برای مدت نامحدودی نگه داشت. قیمت شاخص (Index Price):
این قراردادها به قیمت یک شاخص که از میانگین قیمتها در صرافیهای مختلف محاسبه میشود، وابسته هستند. این شاخص به عنوان مرجع برای تعیین قیمت قرارداد استفاده میشود. نرخ فاندینگ (Funding Rate):
برای اطمینان از همگرایی قیمت قراردادهای پرپچوال با قیمت شاخص، از نرخ فاندینگ استفاده میشود. نرخ فاندینگ مبلغی است که تریدرهای دارای موقعیتهای بلند (Long) به تریدرهای دارای موقعیتهای کوتاه (Short) پرداخت میکنند یا بالعکس. این نرخ به طور منظم، مثلاً هر 8 ساعت، اعمال میشود. اهرم مالی (Leverage):
قراردادهای پرپچوال اغلب با اهرم مالی بالا ارائه میشوند، به این معنا که تریدرها میتوانند با مقدار کمی سرمایه، موقعیتهای بزرگتری را کنترل کنند. |
|
|
Term
مزایای قراردادهای پرپچوال |
|
Definition
انعطافپذیری زمانی:
چون این قراردادها تاریخ انقضا ندارند، تریدرها میتوانند موقعیتهای خود را به مدت نامحدود نگه دارند. امکان استفاده از اهرم:
اهرم مالی بالا به تریدرها این امکان را میدهد که با سرمایه کمتر، سود بیشتری کسب کنند (اما این امر همچنین ریسک زیانهای بزرگتر را افزایش میدهد). شباهت به بازار نقدی (Spot Market):
به دلیل استفاده از نرخ فاندینگ و همگرایی قیمت با شاخص، قیمت قراردادهای پرپچوال معمولاً به قیمتهای بازار نقدی نزدیک است. |
|
|
Term
|
Definition
ریسک بالای لیکوئید شدن:
به دلیل استفاده از اهرم مالی، تریدرها در معرض خطر لیکوئید شدن قرار دارند، یعنی زمانی که موقعیتهای آنها به اندازه کافی زیانبار میشود که پلتفرم مجبور به بستن خودکار آنها میشود. پیچیدگی نرخ فاندینگ:
نرخ فاندینگ ممکن است برای تریدرهای تازهکار پیچیده باشد و نیاز به درک دقیق نحوه عملکرد آن دارد. |
|
|
Term
|
Definition
فرض کنید یک تریدر قرارداد پرپچوال بیتکوین را با قیمت 30,000 دلار خریداری میکند و از اهرم 10 برابری استفاده میکند. این بدین معناست که با تنها 3,000 دلار سرمایه میتواند موقعیتی به ارزش 30,000 دلار کنترل کند. اگر قیمت بیتکوین به 33,000 دلار افزایش یابد، تریدر میتواند سود قابل توجهی کسب کند. با این حال، اگر قیمت به 27,000 دلار کاهش یابد، به دلیل اهرم بالا، زیانها نیز به همان اندازه بزرگ خواهند بود و ممکن است تریدر لیکوئید شود. |
|
|
Term
|
Definition
به فعالیتهای مالی یا انتقال داراییها از یک شخص به دیگری در بازارهای مالی اشاره دارد. این فعالیتها ممکن است شامل خرید، فروش، یا تبادل داراییهای مالی مانند ارزهای دیجیتال، سهام، اوراق بهادار، و سایر اموال مالی باشد. معاملات میتوانند به صورت آنلاین از طریق پلتفرمهای مالی یا به صورت سنتی از طریق مکاتبات مستقیم با مشتریان و بورسها انجام شوند. |
|
|
Term
|
Definition
معاملات در بازارهای مالی معمولاً به صورت یک فرآیند استانداردی انجام میشوند که شامل مراحل زیر میشود:
پیدا کردن فرصت: در این مرحله، تریدر یا سرمایهگذار به دنبال فرصتهای مختلف برای سودآوری در بازارهای مالی است. این فرصتها ممکن است بر اساس تحلیلهای فنی، اخبار و رویدادهای اقتصادی، یا تحلیلهای بنیادی شناسایی شود.
تصمیمگیری: در این مرحله، تریدر یا سرمایهگذار تصمیم میگیرد که آیا به معامله ورود کند یا خیر، و انتخاب معیارها و شرایط مورد نیاز برای انجام معامله را مشخص میکند. این مرحله شامل تحلیل دقیق اطلاعات و رویدادهای بازار است.
اجرای معامله: در این مرحله، معامله وارد دستورات خرید یا فروش را به صورت آنلاین یا از طریق تماس با دفتر معاملات بورس میدهد و معامله انجام میشود.
تصویب و تسویه: بعد از اجرای معامله، طرفین معامله اطلاعات و جزئیات معامله را تصویب کرده و فرآیند تسویه معامله را آغاز میکنند. این فرآیند شامل انتقال داراییها و پرداخت مبالغ معامله میشود.
پایان دادن به معامله: در این مرحله، معامله به پایان میرسد و هر دو طرف معامله اطلاعات را بررسی کرده و معامله را به عنوان یک موفقیت یا شکست ارزیابی میکنند. |
|
|
Term
معاملات مارجین (Margin Trading) |
|
Definition
معاملات مارجین (Margin Trading) یک روش معاملهگری در بازارهای مالی است که به تریدرها امکان میدهد با استفاده از سرمایههای اضافی یا اعتباری، معاملاتی را انجام دهند که از سرمایهی خود بیشتری نیاز دارند. در این نوع معاملهگری، تریدر به جای خرید یا فروش دارایی به صورت کامل با استفاده از سرمایه خود، فقط یک قسمت کوچکی از ارزش دارایی را پرداخت میکند که به عنوان مارجین یا تضمین نقدی شناخته میشود، و مابقی مبلغ مورد نیاز برای معامله توسط بروکر یا صرافی فراهم میشود. |
|
|
Term
مزایا و معایب معاملات مارجین |
|
Definition
از مزایای معاملات مارجین میتوان به افزایش قابلیت خرید و فروش، افزایش سرعت و قابلیت انعطاف بیشتر در معاملهگری اشاره کرد. اما با این حال، معاملات مارجین همراه با ریسکهای بالایی نیز همراه هستند، از جمله ریسک افزایش شتاب معاملات (Leverage Risk)، ریسک تخلف از مارجین (Margin Call Risk)، و ریسک افزایش خسارتها (Increased Loss Risk). |
|
|
Term
|
Definition
در اصطلاحات معاملات مارجین، مفهوم مارجین نشاندهنده مبلغ پول یا اعتباری است که توسط تریدر به عنوان تضمین نقدی برای انجام معامله واریز میشود |
|
|
Term
|
Definition
مارجین کال (Margin Call) به مرحلهای از معامله اشاره دارد که در آن بروکر یا صرافی از تریدر درخواست افزودن مبلغی به مارجین معامله میکند، به دلیل نزول قیمت داراییهای معامله شده و نیاز به افزایش میزان تضمین نقدی میباشد. |
|
|
Term
|
Definition
آپشنها (Options) فیوچرز (Futures) سواپ (Swaps) پرپچوال (Perpetual) سرمایهگذاری مشترک (Mutual Funds)
انواع مشتقات دیگر شامل مشتقات مالی مبتنی بر ارز، اوراق بهادار مشتقه (Derivative Securities)، و سایر ابزارهای مالی مشتقه مانند آپشنهای بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال هستند. |
|
|
Term
سرمایهگذاری مشترک (Mutual Funds) |
|
Definition
این ابزارها سرمایهگذاریهایی هستند که از سرمایهگذاران مختلف گردآوری میکنند و در داراییهای مختلف سرمایهگذاری میکنند. سرمایهگذاری مشترک به عنوان یک پرتفوی داراییهای مختلف شناخته میشود و به سرمایهگذاران به عنوان سهام داده میشود. |
|
|
Term
|
Definition
مشتقات مالی ابزارهای مالی هستند که ارزش آنها از ارزش یک دارایی مبنا یا شاخص مالی مشخص میآید. این ابزارها معمولاً برای مدیریت ریسک، حفظ سرمایه، و شرکت در بازارهای مالی استفاده میشوند. |
|
|
Term
پرایمری مارکت (Primary Market) |
|
Definition
بازاری که در آن اوراق بهادار جدید صادر میشوند و اولین بار به عموم عرضه میشوند. این اوراق بهادار شامل اقتسامها و صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله (ETF) است. |
|
|
Term
ثانویه مارکت (Secondary Market) |
|
Definition
بازاری که در آن اوراق بهادار قبلی بین سرمایهگذاران خریداری و فروخته میشوند، مثل بورس اوراق بهادار. |
|
|
Term
افزایش سرمایه (Capital Appreciation) |
|
Definition
افزایش ارزش دارایی در طول زمان. |
|
|
Term
|
Definition
درآمد یا سودی که یک سرمایهگذار از سرمایهگذاری خود کسب میکند. |
|
|
Term
پول شناور (Floating Currency) |
|
Definition
ارزی که ارزش آن در بازار بهطور مستقیم توسط عرضه و تقاضا تعیین میشود و هیچ سیاستی برای تثبیت ارزش آن وجود ندارد. |
|
|
Term
پول ثابت (Fixed Currency) |
|
Definition
ارزی که ارزش آن توسط دولت یا بانک مرکزی یک کشور تثبیت شده است. |
|
|
Term
تجارت داخلی (Domestic Trade) |
|
Definition
تجارت بین افراد یا شرکتهای داخل یک کشور. |
|
|
Term
تجارت بینالمللی (International Trade) |
|
Definition
تجارت بین کشورها، از جمله صادرات و واردات کالا و خدمات. |
|
|
Term
ارزیابی سرمایهگذاری (Investment Evaluation) |
|
Definition
فرآیند تحلیل و ارزیابی سرمایهگذاریها به منظور تصمیمگیری منطقی و هدفمند. |
|
|
Term
اندیکاتورهای بازار (Market Indicators) |
|
Definition
متغیرهایی که استفاده میشوند تا وضعیت و عملکرد بازار مالی را اندازهگیری کنند، مانند شاخصهای قیمت، حجم معاملات، و نسبتهای مالی. |
|
|
Term
قیمت دارایی (Asset Price) |
|
Definition
قیمتی که برای یک دارایی در بازار مالی تعیین میشود، اعم از سهام، ارزها، سرمایهگذاریهای مختلف، و غیره. |
|
|
Term
رشد اقتصادی (Economic Growth) |
|
Definition
افزایش در تولید کالا و خدمات، نشاندهنده بهبود وضعیت اقتصادی یک کشور است. |
|
|
Term
سرمایهگذاری امن (Safe Investment) |
|
Definition
سرمایهگذاری در داراییها یا پروژههایی که احتمال کمی از زیان دارند و بازده پایینتری دارند. |
|
|
Term
|
Definition
زمان یا مکانی در بازار که تغییر جهت روند قیمتها را نشان میدهد، اغلب از روند صعودی به نزولی یا بالعکس. |
|
|
Term
|
Definition
یک برنامه مالی که درآمد و هزینههای یک فرد، خانواده، یا سازمان را تعیین میکند. |
|
|
Term
تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) |
|
Definition
بررسی عوامل اقتصادی، مالی، و عملکرد شرکتها به منظور ارزیابی ارزش وضعیت مالی آنها و پیشبینی عملکرد آینده آنها. |
|
|
Term
تحلیل فنی (Technical Analysis) |
|
Definition
استفاده از الگوها و دادههای نموداری از قیمتها و حجم معاملات به منظور پیشبینی رفتار بازار. |
|
|
Term
میانگین متحرک (Moving Average) |
|
Definition
میانگین قیمت یا معاملاتی در یک بازه زمانی خاص، که برای شناسایی روندهای قیمتی مورد استفاده قرار میگیرد. |
|
|
Term
|
Definition
ارتباط آماری بین دو متغیر یا دو دارایی، که ممکن است مثبت یا منفی باشد. |
|
|
Term
|
Definition
ارزش حال حاضر یا نقد دارایی یا سرمایه. |
|
|
Term
سرمایهگذاری مستقیم (Direct Investment) |
|
Definition
سرمایهگذاری در یک شرکت یا کسبوکار با مشارکت فعال. |
|
|
Term
سرمایهگذاری غیرمستقیم (Indirect Investment) |
|
Definition
سرمایهگذاری از طریق ابزار مالی مثل سهام، اوراق بهادار، یا صندوقهای سرمایهگذاری. |
|
|
Term
|
Definition
اوراق بهاداری که ناشر آن به خاطر دریافت مبلغ مشخص شده (سرمایه گذاری) اقرار میکند که در مدت زمان تعیین شده به ناشر بازگردانده خواهد شد، همراه با پرداخت سود به مبلغ گردشی (کوپن) یا بدون آن. |
|
|
Term
سود حاصل از سرمایه (Capital Gains) |
|
Definition
سودی که از فروش داراییها مانند سهام یا ملک بدست میآید که قیمت خرید و قیمت فروش آنها متفاوت است. |
|
|
Term
بازده مطلوب (Desired Return) |
|
Definition
سود یا بازدهی که یک سرمایهگذار انتظار دارد از سرمایهگذاری خود بدست آورد. |
|
|
Term
|
Definition
کاهش ارزش یک دارایی در طول زمان به دلیل عوامل مختلفی مانند فرسودگی یا استفاده. |
|
|
Term
معاملات روزانه (Day Trading) |
|
Definition
خرید و فروش اوراق بهادار در طول یک روز معاملاتی، با هدف کسب سود از نوسانات قیمت کوتاهمدت. |
|
|
Term
|
Definition
فرد یا شرکتی که به عنوان واسطه بین خریداران و فروشندگان اوراق بهادار عمل میکند. |
|
|
Term
|
Definition
توانایی خرید یا فروش سریع دارایی در بازار بدون تأثیر قابل توجه بر قیمت آن. |
|
|
Term
موقعیت باز (Open Position) |
|
Definition
یک معامله که هنوز بسته نشده و با دارایی مورد معامله یا قراردادی همچنان فعال است. |
|
|
Term
حجم معاملات (Trading Volume) |
|
Definition
تعداد سهام یا قراردادهایی که در یک بازه زمانی معین معامله میشوند. |
|
|
Term
بازار خارج از بورس (Over-the-Counter - OTC |
|
Definition
بازاری که در آن اوراق بهادار خارج از بورسهای رسمی معامله میشوند. |
|
|
Term
سود سهام (Dividend Yield) |
|
Definition
نسبت سود سهام پرداخت شده توسط شرکت به قیمت فعلی سهام. |
|
|
Term
شاخص تورم (Inflation Rate) |
|
Definition
میزان افزایش قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد در طول زمان. |
|
|
Term
نسبت قیمت به درآمد (P/E Ratio) |
|
Definition
نسبت قیمت فعلی سهام یک شرکت به درآمد هر سهم (EPS) آن، که به عنوان معیاری برای ارزیابی ارزش سهام مورد استفاده قرار میگیرد. |
|
|
Term
|
Definition
دارایی یا تضمینی که برای تأمین وام یا تعهد مالی دیگر ارائه میشود. |
|
|
Term
|
Definition
بخشی از بازار مالی که در آن ابزارهای مالی کوتاهمدت با نقدینگی بالا و مدت سررسید کمتر از یک سال معامله میشوند. |
|
|
Term
ارزش خالص دارایی (Net Asset Value - NAV) |
|
Definition
ارزش کل داراییهای یک صندوق سرمایهگذاری منهای بدهیهای آن، تقسیم بر تعداد واحدهای صادره. |
|
|
Term
اصلاح بازار (Market Correction) |
|
Definition
بازار اصلاحی به عنوان عقب نشینی قیمت یا پولبک (Pullback) کوتاه مدت پس از یک حرکت در جهت روند است. بازار اصلاحی معمولا بعد از یک حرکت قوی در جهت رشد قیمت و در نتیجه سیو سود و خارج کردن سرمایه معامله گران از بازار اتفاق میفتد. همچنین این پولبک وظیفه انتقال نقدینگی و جریان سفارشات از قیمت های پایینتر به قیمت های بالاتر را بر عهده دارد. |
|
|
Term
ارزش بازاری (Market Value) |
|
Definition
ارزش فعلی یک دارایی یا شرکت بر اساس قیمتهای بازار. |
|
|
Term
بازده تا سررسید (Yield to Maturity) |
|
Definition
نرخ بازدهی که سرمایهگذار در صورت نگه داشتن اوراق قرضه تا زمان سررسید دریافت خواهد کرد. |
|
|
Term
قیمت پایانی (Closing Price) |
|
Definition
آخرین قیمتی که یک دارایی در پایان یک روز معاملاتی معامله شده است. |
|
|
Term
اوراق تجاری (Commercial Paper) |
|
Definition
اوراق بهاداری که توسط شرکتها برای تأمین مالی کوتاهمدت صادر میشود. |
|
|
Term
سود تقسیمی (Dividend Payout Ratio) |
|
Definition
نسبت سود تقسیمی پرداختی به سود خالص یک شرکت. |
|
|
Term
|
Definition
ارزش خالص داراییهای یک شرکت منهای بدهیهای آن، به طور محاسبه شده بر اساس ترازنامه. |
|
|
Term
صندوقهای سرمایهگذاری مشترک (Mutual Funds) |
|
Definition
مجموعهای از سرمایههای جمعآوری شده از چندین سرمایهگذار که در اوراق بهادار مختلف سرمایهگذاری میشود. |
|
|
Term
اوراق بدهی (Debt Securities) |
|
Definition
اوراق بهاداری که نشاندهنده وام داده شده به یک شرکت یا دولت است که باید به همراه بهره بازپرداخت شود، مانند اوراق قرضه. |
|
|
Term
حباب اقتصادی (Economic Bubble) |
|
Definition
وضعیت در بازار که در آن قیمت داراییها به طور ناپایدار و به سرعت افزایش مییابد و سپس ناگهان کاهش مییابد. |
|
|
Term
سرمایهگذاری خطرپذیر (Venture Capital) |
|
Definition
سرمایهگذاری در شرکتهای نوپا و در حال رشد با ریسک بالا و پتانسیل بازدهی بالا. |
|
|
Term
سهم ترجیحی (Preferred Stock) |
|
Definition
نوعی از سهام که به دارنده آن حق دریافت سود ثابت قبل از پرداخت سود به سهامداران عادی را میدهد. |
|
|
Term
|
Definition
فرآیند نهایی کردن یک معامله و انتقال داراییها و وجوه بین خریدار و فروشنده. |
|
|
Term
قیمت درخواستی (Ask Price) |
|
Definition
کمترین قیمتی که فروشنده حاضر به پذیرش برای یک دارایی است. |
|
|
Term
قیمت پیشنهادی (Bid Price) |
|
Definition
بالاترین قیمتی که خریدار حاضر به پرداخت برای یک دارایی است. |
|
|
Term
ارزش ذاتی (Intrinsic Value) |
|
Definition
ارزش واقعی یک دارایی یا شرکت بر اساس تحلیل بنیادی و اطلاعات مالی. |
|
|
Term
خروج استراتژی (Exit Strategy) |
|
Definition
برنامهای برای فروش یک سرمایهگذاری به منظور بازگشت سرمایه و کسب سود |
|
|
Term
|
Definition
خرید و فروش داراییها با هدف کسب سود از تغییرات قیمت کوتاهمدت. |
|
|
Term
صندوقهای سرمایهگذاری املاک و مستغلات (Real Estate Investment Trusts - REITs) |
|
Definition
شرکتهایی که مالکیت، بهرهبرداری یا تأمین مالی املاک و مستغلات تولیدی درآمد را بر عهده دارند و به سرمایهگذاران امکان میدهند در املاک و مستغلات بدون خرید مستقیم ملک سرمایهگذاری کنند. |
|
|
Term
شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index - RSI) |
|
Definition
یک اندیکاتور فنی که میزان سرعت و تغییرات قیمت یک دارایی را اندازهگیری میکند و برای شناسایی شرایط خرید یا فروش بیش از حد استفاده میشود. |
|
|
Term
اهرم مالی (Financial Leverage) |
|
Definition
استفاده از بدهی برای افزایش سرمایهگذاری و افزایش بازدهی بالقوه، که همچنین میتواند ریسک را افزایش دهد. |
|
|
Term
سرمایهگذاری پایدار (Sustainable Investing) |
|
Definition
سرمایهگذاری با در نظر گرفتن معیارهای محیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) به منظور دستیابی به بازدهی مالی و تأثیر مثبت اجتماعی و محیطی. |
|
|
Term
نرخ بهره واقعی (Real Interest Rate) |
|
Definition
نرخ بهرهای که پس از تعدیل برای تورم بیان میشود. |
|
|
Term
نرخ بهره اسمی (Nominal Interest Rate) |
|
Definition
نرخ بهرهای که بدون در نظر گرفتن تورم بیان میشود. |
|
|
Term
اوراق قرضه دولتی (Government Bonds) |
|
Definition
اوراق بهاداری که توسط دولتها برای تأمین مالی پروژهها و نیازهای مالی صادر میشوند و معمولاً ریسک کمتری نسبت به اوراق قرضه شرکتها دارند. |
|
|
Term
سود تقسیمی مجدد (Reinvested Dividends) |
|
Definition
سود تقسیمی که مجدداً برای خرید سهام بیشتر در همان شرکت یا صندوق سرمایهگذاری استفاده میشود. |
|
|
Term
نرخ بازده داخلی (Internal Rate of Return - IRR) |
|
Definition
نرخ بازدهی که جریانهای نقدی آتی یک سرمایهگذاری را به ارزش فعلی آن برابر میکند. |
|
|
Term
ارزش فعلی خالص (Net Present Value - NPV) |
|
Definition
تفاوت بین ارزش فعلی جریانهای نقدی ورودی و خروجی یک سرمایهگذاری، که معیاری برای ارزیابی سودآوری آن است. |
|
|
Term
تحلیل نسبتها (Ratio Analysis) |
|
Definition
استفاده از نسبتهای مالی برای ارزیابی عملکرد و وضعیت مالی یک شرکت. |
|
|
Term
صورت سود و زیان (Income Statement) |
|
Definition
گزارشی که عملکرد مالی یک شرکت را در یک دوره زمانی خاص نشان میدهد و شامل درآمدها، هزینهها و سود یا زیان خالص است. |
|
|
Term
|
Definition
گزارشی که وضعیت مالی یک شرکت را در یک زمان خاص نشان میدهد و شامل داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام است. |
|
|
Term
پول نقد آزاد (Free Cash Flow) |
|
Definition
پول نقدی که یک شرکت پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و سرمایهگذاریهای لازم در اختیار دارد. |
|
|
Term
|
Definition
هزینه قرض گرفتن پول که به صورت درصدی از مبلغ وام بیان میشود. |
|
|
Term
|
Definition
خرید و فروش همزمان دارایی در دو بازار مختلف به منظور بهرهبرداری از تفاوت قیمتها. |
|
|
Term
اوراق بهادار تضمین شده با وام (Mortgage-Backed Securities - MBS) |
|
Definition
اوراق بهاداری که توسط وامهای مسکن پشتیبانی میشوند و درآمدهای حاصل از پرداختهای وام را به سرمایهگذاران منتقل میکنند. |
|
|
Term
افق زمانی سرمایهگذاری (Investment Time Horizon) |
|
Definition
مدت زمانی که یک سرمایهگذار قصد دارد سرمایهگذاری خود را نگه دارد قبل از نیاز به دسترسی به وجوه. |
|
|
Term
سرمایه در گردش (Working Capital) |
|
Definition
تفاوت بین داراییهای جاری و بدهیهای جاری یک شرکت، که نشاندهنده نقدینگی و توانایی پرداخت بدهیها در کوتاهمدت است. |
|
|
Term
ارزش افزوده اقتصادی (Economic Value Added - EVA) |
|
Definition
معیار سنجش عملکرد مالی که تفاوت بین سود خالص عملیاتی بعد از مالیات و هزینه سرمایه شرکت را نشان میدهد. |
|
|
Term
تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر (Break-even Analysis) |
|
Definition
فرآیند محاسبه نقطهای که در آن درآمدها و هزینهها برابر میشوند و سود یا زیانی وجود ندارد. |
|
|
Term
ارزش دفتری تعدیل شده (Adjusted Book Value) |
|
Definition
ارزش دفتری یک شرکت پس از تعدیلهای حسابداری، مانند استهلاک و کاهش ارزش داراییها. |
|
|
Term
|
Definition
بازاری که در آن قیمت داراییها به طور مداوم افزایش مییابد و سرمایهگذاران به افزایش قیمتها خوشبین هستند. |
|
|
Term
|
Definition
بازاری که در آن قیمت داراییها به طور مداوم کاهش مییابد و سرمایهگذاران به کاهش قیمتها بدبین هستند. |
|
|
Term
پرتفوی متعادل (Balanced Portfolio) |
|
Definition
پرتفویی که شامل ترکیبی از داراییهای مختلف مانند سهام، اوراق قرضه، و سایر سرمایهگذاریها است، به منظور کاهش ریسک و افزایش بازده. |
|
|
Term
سرمایهگذاری خارجی مستقیم (Foreign Direct Investment - FDI) |
|
Definition
سرمایهگذاری که توسط یک شرکت یا فرد در یک کشور دیگر انجام میشود، که شامل ایجاد یا خرید کسبوکارها و داراییهای تولیدی است. |
|
|
Term
شاخص قیمت مصرفکننده (Consumer Price Index - CPI) |
|
Definition
معیاری برای سنجش تغییرات قیمت کالاها و خدمات مصرفی که توسط خانوارها خریداری میشود. |
|
|
Term
قیمت به درآمد به رشد (PEG Ratio) |
|
Definition
نسبت قیمت به درآمد (P/E) یک شرکت به نرخ رشد سود پیشبینیشده آن، که معیاری برای ارزیابی ارزشگذاری نسبت به رشد است. |
|
|
Term
نسبت پوشش بهره (Interest Coverage Ratio) |
|
Definition
نسبت سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) به هزینههای بهره، که نشاندهنده توانایی یک شرکت در پرداخت بهرههای خود است. |
|
|
Term
پراکندگی بازده (Standard Deviation) |
|
Definition
معیاری برای سنجش میزان تغییرپذیری یا نوسانات بازده یک دارایی یا پرتفوی. |
|
|
Term
قیمت به ارزش دفتری (Price-to-Book Ratio) |
|
Definition
نسبت قیمت بازار سهام یک شرکت به ارزش دفتری آن، که نشاندهنده ارزش بازار به ارزش خالص داراییها است. |
|
|
Term
|
Definition
نسبت داراییهای نقدی و قابل نقد شدن سریع به بدهیهای جاری، که معیار دقیقتری برای ارزیابی نقدینگی است. |
|
|
Term
نسبت جاری (Current Ratio) |
|
Definition
نسبت داراییهای جاری به بدهیهای جاری، که نشاندهنده توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت است. |
|
|
Term
|
Definition
حرکت پول نقد به داخل و خارج از یک کسبوکار یا پروژه، که میتواند مثبت (نقدینگی) یا منفی (نقص نقدینگی) باشد. |
|
|
Term
سود ناخالص (Gross Profit) |
|
Definition
درآمد حاصل از فروش محصولات یا خدمات پس از کسر هزینههای مستقیم تولید. |
|
|
Term
|
Definition
سودی که پس از کسر تمامی هزینهها، مالیاتها و هزینههای غیرعملیاتی باقی میماند. |
|
|
Term
بازار فارکس (Forex Market) |
|
Definition
بازاری که در آن ارزهای خارجی معامله میشوند. |
|
|
Term
تراز تجاری (Trade Balance) |
|
Definition
تفاوت بین ارزش واردات و صادرات یک کشور. |
|
|
Term
قراردادهای اختیار معامله (Options Contracts) |
|
Definition
قراردادهایی که به دارنده آنها حق (نه تعهد) خرید یا فروش یک دارایی با قیمت مشخص در تاریخ معین یا قبل از آن را میدهند. |
|
|
Term
تضاد منافع (Conflict of Interest) |
|
Definition
وضعیتی که در آن فرد یا سازمانی به دلایل مختلف نمیتواند به طور کامل به منافع یک طرف دیگر عمل کند زیرا منافع شخصی خود را در اولویت قرار میدهد. |
|
|
Term
پیشبینی سود (Earnings Forecast) |
|
Definition
تخمین تحلیلگران از سود آینده یک شرکت بر اساس اطلاعات و دادههای موجود. |
|
|
Term
|
Definition
تعداد سهام یک شرکت که به طور عمومی قابل خرید و فروش هستند و توسط سهامداران داخلی یا استراتژیک نگهداری نمیشوند. |
|
|
Term
تفاوت قیمت خرید و فروش (Bid-Ask Spread) |
|
Definition
تفاوت بین بالاترین قیمت پیشنهادی برای خرید و پایینترین قیمت درخواستی برای فروش یک دارایی. |
|
|
Term
نسبت ارزش به فروش (Price-to-Sales Ratio - P/S) |
|
Definition
نسبت قیمت بازار سهام یک شرکت به درآمدهای سالانه آن، که به عنوان معیاری برای ارزیابی ارزشگذاری استفاده میشود. |
|
|
Term
سهام چرخهای (Cyclical Stocks) |
|
Definition
سهامی که عملکرد آنها به شدت تحت تاثیر نوسانات چرخههای اقتصادی قرار دارد، مانند شرکتهای خودرو سازی و ساخت و ساز. |
|
|
Term
سهام دفاعی (Defensive Stocks) |
|
Definition
سهامی که در زمانهای رکود اقتصادی عملکرد پایداری دارند، مانند شرکتهای مواد غذایی و داروسازی. |
|
|
Term
حاشیه سود عملیاتی (Operating Margin) |
|
Definition
نسبت سود عملیاتی به درآمد کل، که نشاندهنده کارایی یک شرکت در تولید سود از فعالیتهای اصلی خود است. |
|
|
Term
نقدینگی پایین (Low Liquidity) |
|
Definition
وضعیت بازار یا دارایی که به سختی و با تاثیر زیاد بر قیمت قابل خرید و فروش است. |
|
|
Term
|
Definition
دورهای از زمان که در آن قیمتها به طور مداوم کاهش مییابند. |
|
|
Term
|
Definition
دورهای از زمان که در آن قیمتها به طور مداوم افزایش مییابند. |
|
|
Term
تحلیلگر بازار (Market Analyst) |
|
Definition
فردی که دادهها و اطلاعات بازار را بررسی و تحلیل میکند تا روندهای آینده را پیشبینی کند. |
|
|
Term
اوراق بهادار با پشتوانه دارایی (Asset-Backed Securities - ABS) |
|
Definition
اوراق بهاداری که توسط مجموعهای از داراییهای مالی مانند وامها، اجارهها یا حسابهای دریافتنی پشتیبانی میشوند. |
|
|
Term
بازار یکطرفه (One-Sided Market) |
|
Definition
بازاری که در آن فقط خریداران یا فقط فروشندگان حضور دارند، که میتواند منجر به نوسانات شدید قیمت شود. |
|
|
Term
ارزش تصفیه (Liquidation Value) |
|
Definition
ارزش داراییهای یک شرکت در صورت فروخته شدن آنها برای پرداخت بدهیها و سایر تعهدات مالی. |
|
|
Term
رتبهبندی اعتباری (Credit Rating) |
|
Definition
ارزیابی و امتیازدهی به اعتبار یک شرکت یا دولت برای بازپرداخت بدهیهای خود، که توسط موسسات رتبهبندی مانند S&P، Moody’s و Fitch انجام میشود. |
|
|
Term
اصلاح قیمت (Price Correction) |
|
Definition
کاهش قیمت یک دارایی که معمولاً پس از افزایش قیمت شدید و سریع رخ میدهد. |
|
|
Term
گزارش مالی (Financial Report) |
|
Definition
گزارشی که شامل اطلاعات مالی یک شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان، و صورت جریان نقدی است. |
|
|
Term
مشاوره سرمایهگذاری (Investment Advisory) |
|
Definition
خدماتی که شامل ارائه توصیهها و استراتژیهای سرمایهگذاری به مشتریان توسط مشاوران مالی حرفهای است. |
|
|
Term
مدیریت دارایی (Asset Management) |
|
Definition
فرآیند مدیریت و بهرهبرداری از داراییهای مالی برای افزایش بازده و کاهش ریسک. |
|
|
Term
نرخ رشد مرکب سالانه (Compound Annual Growth Rate - CAGR) |
|
Definition
نرخ رشد سالانهای که یک سرمایهگذاری در طول زمان به صورت مرکب به دست میآورد. |
|
|
Term
|
Definition
حرکت قیمت یک دارایی بالاتر یا پایینتر از سطح مقاومت یا حمایت، که نشاندهنده تغییر در روند قیمت است. |
|
|
Term
معاملهگری خودکار (Algorithmic Trading) |
|
Definition
استفاده از الگوریتمها و برنامههای کامپیوتری برای انجام معاملات به صورت خودکار بر اساس استراتژیهای از پیش تعیینشده. |
|
|
Term
اوراق قرضه با نرخ بهره شناور (Floating Rate Bonds) |
|
Definition
اوراق قرضهای که نرخ بهره آنها به صورت دورهای بازنگری و بر اساس نرخهای بهره بازار تنظیم میشود. |
|
|
Term
صورت جریان نقدی (Cash Flow Statement) |
|
Definition
گزارشی که جریانهای نقدی ورودی و خروجی یک شرکت را در طول یک دوره زمانی مشخص نشان میدهد. |
|
|
Term
نسبت بدهی به دارایی (Debt-to-Asset Ratio) |
|
Definition
نسبت کل بدهیهای یک شرکت به کل داراییهای آن، که نشاندهنده میزان استفاده از بدهی برای تأمین مالی داراییها است. |
|
|
Term
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (Debt-to-Equity Ratio) |
|
Definition
نسبت کل بدهیهای یک شرکت به حقوق صاحبان سهام، که نشاندهنده میزان استفاده از بدهی در ساختار سرمایه است. |
|
|
Term
تحلیل نسبتهای مالی (Financial Ratio Analysis) |
|
Definition
فرآیند بررسی و ارزیابی عملکرد مالی یک شرکت با استفاده از نسبتهای مالی مختلف. |
|
|
Term
اوراق قرضه شهرداری (Municipal Bonds) |
|
Definition
اوراق قرضهای که توسط شهرداریها یا دولتهای محلی صادر میشود و معمولاً برای تأمین مالی پروژههای عمومی استفاده میشود. |
|
|
Term
سود پیشبینیشده (Forward Earnings) |
|
Definition
سودی که انتظار میرود یک شرکت در آینده کسب کند، بر اساس تخمینها و پیشبینیهای تحلیلگران. |
|
|
Term
بازار کالا (Commodity Market) |
|
Definition
بازاری که در آن کالاهای خام و محصولات اولیه مانند نفت، طلا و غلات معامله میشوند. |
|
|
Term
موقعیت خرید (Long Position) |
|
Definition
وضعیتی که در آن یک سرمایهگذار یک دارایی را خریداری کرده و منتظر افزایش قیمت آن است. |
|
|
Term
موقعیت فروش (Short Position) |
|
Definition
وضعیتی که در آن یک سرمایهگذار دارایی را قرض گرفته و فروخته است، منتظر کاهش قیمت آن برای خرید مجدد با قیمت پایینتر است. |
|
|
Term
تراز پرداختها (Balance of Payments - BOP) |
|
Definition
گزارشی که تمام تراکنشهای مالی بین یک کشور و سایر کشورها را شامل میشود، از جمله صادرات، واردات، و سرمایهگذاریهای بینالمللی. |
|
|
Term
نسبت جاریبودن (Current Ratio) |
|
Definition
نسبت داراییهای جاری به بدهیهای جاری، که توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت را اندازهگیری میکند. |
|
|
Term
|
Definition
نسبت داراییهای جاری به بدهیهای جاری منهای موجودیها، که به عنوان معیار دقیقتری برای نقدینگی شرکت در نظر گرفته میشود. |
|
|
Term
ریسک اعتبار (Credit Risk) |
|
Definition
احتمال اینکه قرضگیرنده نتواند بدهیهای خود را بازپرداخت کند، که منجر به زیان برای قرضدهنده میشود. |
|
|
Term
شاخص نوسان (Volatility Index - VIX) |
|
Definition
معیاری برای اندازهگیری انتظارات بازار از نوسانات قیمت سهام در آینده، که به عنوان شاخص ترس بازار نیز شناخته میشود. |
|
|
Term
تأمین مالی جمعی (Crowdfunding) |
|
Definition
روشی برای جمعآوری سرمایه از تعداد زیادی از افراد، معمولاً از طریق اینترنت، برای حمایت از پروژهها یا شرکتهای مختلف. |
|
|
Term
اوراق بهادار بدون پشتوانه (Unsecured Securities) |
|
Definition
اوراق بهاداری که توسط هیچ دارایی مشخصی پشتیبانی نمیشوند و تنها به اعتبار صادرکننده وابسته هستند. |
|
|
Term
اوراق بهادار با پشتوانه (Secured Securities) |
|
Definition
اوراق بهاداری که توسط داراییهای مشخصی پشتیبانی میشوند و در صورت ناتوانی در بازپرداخت، داراییها به سرمایهگذاران منتقل میشوند. |
|
|
Term
واحد سرمایهگذاری (Investment Unit) |
|
Definition
واحدی که نشاندهنده مالکیت یک بخش مشخص از داراییها یا سرمایهگذاریها است، مانند واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری. |
|
|
Term
مدیریت ثروت (Wealth Management) |
|
Definition
ارائه خدمات جامع مالی و سرمایهگذاری به افراد با ثروت بالا به منظور مدیریت و افزایش داراییها. |
|
|
Term
سرمایهگذاری غیرفعال (Passive Investing) |
|
Definition
استراتژی سرمایهگذاری که در آن سرمایهگذار تلاش میکند با خرید و نگهداشتن اوراق بهادار، به جای خرید و فروش فعال، بازدهی مشابه بازار را کسب کند. |
|
|
Term
سرمایهگذاری فعال (Active Investing) |
|
Definition
استراتژی سرمایهگذاری که در آن سرمایهگذار با تحلیل و معامله فعالانه به دنبال کسب بازدهی بیشتر از بازار است. |
|
|
Term
ارزش افزوده (Value Added) |
|
Definition
افزایش ارزش یک محصول یا خدمت از طریق فرآیندهای تولید یا بهبود، که منجر به ایجاد ارزش اضافی برای مشتریان میشود. |
|
|
Term
نرخ بهره بین بانکی (Interbank Rate) |
|
Definition
نرخی که بانکها برای قرض دادن به یکدیگر در بازارهای بین بانکی استفاده میکنند. |
|
|
Term
بیمه ریسک (Risk Insurance) |
|
Definition
نوعی بیمه که برای پوشش دادن ریسکهای مالی خاص، مانند نوسانات نرخ ارز یا تغییرات قیمت مواد اولیه، استفاده میشود. |
|
|
Term
ارزش بازاری به ارزش دفتری (Market-to-Book Ratio) |
|
Definition
نسبت ارزش بازار سهام یک شرکت به ارزش دفتری آن، که نشاندهنده ارزشگذاری بازار نسبت به ارزش خالص داراییها است. |
|
|
Term
نرخ رشد سود (Earnings Growth Rate) |
|
Definition
میزان افزایش سود یک شرکت در یک دوره زمانی خاص. |
|
|
Term
مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (Capital Asset Pricing Model - CAPM) |
|
Definition
مدلی که برای تعیین نرخ بازده مورد انتظار یک دارایی بر اساس ریسک آن و نرخ بازده بدون ریسک استفاده میشود. |
|
|
Term
نرخ بهره موثر (Effective Interest Rate) |
|
Definition
نرخ بهرهای که پس از در نظر گرفتن ترکیب بهرهها در طول یک دوره زمانی به دست میآید. |
|
|
Term
کاهش ریسک (Risk Mitigation) |
|
Definition
استراتژیها و اقداماتی که برای کاهش یا کنترل ریسکهای مالی به کار میروند. |
|
|
Term
شاخص تولید صنعتی (Industrial Production Index) |
|
Definition
معیاری برای سنجش سطح تولید در بخشهای صنعتی اقتصاد. |
|
|
Term
بازار دوطرفه (Two-Sided Market) |
|
Definition
بازاری که در آن هم خریداران و هم فروشندگان حضور دارند و معاملات بر اساس عرضه و تقاضا انجام میشود. |
|
|
Term
توقف معاملات (Trading Halt) |
|
Definition
وقفه موقت در معاملات یک دارایی یا کل بازار، معمولاً برای جلوگیری از نوسانات شدید یا بررسی اخبار مهم. |
|
|
Term
باند بولینگر (Bollinger Bands) |
|
Definition
ابزاری در تحلیل تکنیکال که از سه خط (یک میانگین متحرک ساده و دو خط انحراف معیار) برای شناسایی نوسانات قیمت استفاده میشود. |
|
|
Term
حاشیه سود ناخالص (Gross Margin) |
|
Definition
نسبت سود ناخالص به کل درآمد، که نشاندهنده کارایی یک شرکت در تولید محصولات و خدمات است. |
|
|
Term
اوراق بهادار تبعی (Convertible Securities) |
|
Definition
اوراق بهاداری که میتوانند به سهام عادی یا سایر اوراق بهادار تبدیل شوند، مانند اوراق قرضه قابل تبدیل. |
|
|
Term
بازارهای نوظهور (Emerging Markets) |
|
Definition
بازارهای کشورهایی که در حال توسعه اقتصادی هستند و فرصتهای سرمایهگذاری بالقوه بالایی دارند. |
|
|
Term
برنامه بازخرید سهام (Stock Buyback Program) |
|
Definition
برنامهای که در آن یک شرکت اقدام به خرید مجدد سهام خود از بازار میکند، که میتواند بر قیمت سهام و ساختار سرمایه تأثیر بگذارد. |
|
|
Term
شاخص نوسانات تاریخی (Historical Volatility) |
|
Definition
معیاری برای سنجش نوسانات قیمت یک دارایی در گذشته بر اساس دادههای تاریخی. |
|
|
Term
استراتژیهای معاملاتی (Trading Strategies) |
|
Definition
برنامهها و روشهایی که برای خرید و فروش داراییها به منظور کسب سود در بازارها استفاده میشوند. |
|
|
Term
نسبت سرمایهگذاری به تولید (Investment-to-Production Ratio) |
|
Definition
نسبت سرمایهگذاریهای انجامشده به تولیدات حاصل از آنها، که نشاندهنده کارایی سرمایهگذاریها است. |
|
|
Term
نسبت سرمایه در گردش (Working Capital Ratio) |
|
Definition
نسبت داراییهای جاری به بدهیهای جاری، که نشاندهنده توانایی شرکت در مدیریت نیازهای مالی کوتاهمدت است. |
|
|
Term
مدل جریان نقدی تنزیلشده (Discounted Cash Flow Model - DCF) |
|
Definition
روشی برای ارزیابی ارزش فعلی یک دارایی یا پروژه با تنزیل جریانهای نقدی آینده آن. |
|
|
Term
شاخصهای اقتصادی پیشرو (Leading Economic Indicators) |
|
Definition
معیارهایی که به پیشبینی تغییرات آتی در فعالیتهای اقتصادی کمک میکنند، مانند نرخ بیکاری و شاخص مدیران خرید. |
|
|
Term
شاخص قیمت مسکن (Housing Price Index) |
|
Definition
معیاری برای سنجش تغییرات قیمتهای مسکن در یک بازار مشخص. |
|
|
Term
مدیریت بدهی (Debt Management) |
|
Definition
فرآیند برنامهریزی و کنترل بدهیها به منظور بهینهسازی ساختار سرمایه و کاهش هزینههای مالی. |
|
|
Term
رتبهبندی اوراق بهادار (Bond Rating) |
|
Definition
ارزیابی و امتیازدهی به کیفیت اعتباری اوراق قرضه توسط موسسات رتبهبندی مانند S&P و Moody’s. |
|
|
Term
بازار بورس (Stock Exchange) |
|
Definition
محلی که در آن سهام و سایر اوراق بهادار معامله میشوند، مانند بورس نیویورک (NYSE) و نزدک (NASDAQ). |
|
|
Term
بازار خصوصی (Private Market) |
|
Definition
بازاری که در آن سرمایهگذاریها و معاملات بین سرمایهگذاران خصوصی و بدون انتشار عمومی انجام میشود. |
|
|
Term
شاخص بازارهای نوظهور (Emerging Markets Index) |
|
Definition
معیاری برای سنجش عملکرد بازارهای نوظهور، که معمولاً توسط شاخصهایی مانند MSCI Emerging Markets Index اندازهگیری میشود. |
|
|
Term
رتبهبندی محیط کسبوکار (Business Environment Rating) |
|
Definition
ارزیابی شرایط و عوامل مؤثر بر عملکرد کسبوکارها در یک کشور یا منطقه خاص، شامل عوامل اقتصادی، سیاسی و قانونی |
|
|
Term
سهام ممتاز (Preferred Stock) |
|
Definition
نوعی از سهام که معمولاً دارای حق تقدم در دریافت سود تقسیمی و بازپرداخت سرمایه نسبت به سهام عادی است، اما معمولاً حق رأی ندارد. |
|
|
Term
|
Definition
بخشی از سود یک شرکت که به سهامداران آن توزیع میشود. |
|
|
Term
نسبت سود تقسیمی به قیمت (Dividend Yield) |
|
Definition
نسبت سود تقسیمی سالانه پرداختشده به هر سهم به قیمت بازار آن سهم. |
|
|
Term
|
Definition
میزان سودی که از سرمایهگذاری در یک دارایی به دست میآید، معمولاً به صورت درصدی از سرمایهگذاری اولیه. |
|
|
Term
سهام شناور (Floating Stock) |
|
Definition
تعداد سهامی که به طور عمومی در بازار قابل معامله هستند و توسط سهامداران داخلی یا بلندمدت نگهداری نمیشوند. |
|
|
Term
سهامداران عمده (Major Shareholders) |
|
Definition
افرادی یا نهادهایی که درصد قابل توجهی از سهام یک شرکت را در اختیار دارند و میتوانند بر تصمیمگیریهای شرکت تأثیر بگذارند. |
|
|
Term
|
Definition
فرآیندی که در آن مالکیت داراییها و پول بین خریداران و فروشندگان پس از انجام معامله انتقال مییابد. |
|
|
Term
کاهش ریسک ارزی (Currency Hedging) |
|
Definition
استفاده از ابزارهای مالی برای محافظت در برابر نوسانات نرخ ارز که میتواند بر ارزش سرمایهگذاریها تأثیر بگذارد. |
|
|
Term
گواهی سپرده (Certificate of Deposit - CD) |
|
Definition
نوعی از سپرده بانکی با نرخ بهره ثابت و مدتزمان مشخص، که پس از پایان مدت، اصل و بهره پرداخت میشود. |
|
|
Term
بازار فرابورس (Over-the-Counter Market - OTC) |
|
Definition
بازاری که در آن اوراق بهادار به طور مستقیم بین طرفین معامله میشود، بدون نیاز به یک بورس رسمی. |
|
|
Term
سهام ترجیحی (Preferred Stock) |
|
Definition
نوعی از سهام که به دارنده آن حق دریافت سود تقسیمی ثابت و اولویت نسبت به سهامداران عادی در دریافت سود و داراییها را میدهد. |
|
|
Term
تحلیل احساسات بازار (Sentiment Analysis) |
|
Definition
بررسی و تحلیل نگرشها و احساسات سرمایهگذاران و فعالان بازار برای پیشبینی رفتارهای آینده بازار. |
|
|
Term
تحلیل تعادل پرداختها (Balance of Payments Analysis) |
|
Definition
بررسی جریانهای مالی و اقتصادی بین کشورها برای ارزیابی وضعیت تراز پرداختها و تأثیر آن بر اقتصاد. |
|
|
Term
استراتژیهای سرمایهگذاری (Investment Strategies) |
|
Definition
برنامهها و روشهایی که برای انتخاب و مدیریت سرمایهگذاریها به منظور دستیابی به اهداف مالی استفاده میشوند. |
|
|
Term
مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (Capital Asset Pricing Model - CAPM) |
|
Definition
مدلی که نرخ بازده مورد انتظار یک دارایی را بر اساس ریسک سیستماتیک و نرخ بازده بدون ریسک محاسبه میکند. |
|
|
Term
ارزش اقتصادی افزوده (Economic Value Added - EVA) |
|
Definition
معیار ارزیابی عملکرد مالی که نشاندهنده سودآوری واقعی یک شرکت پس از کسر هزینه سرمایه است. |
|
|
Term
تخصیص داراییهای استراتژیک (Strategic Asset Allocation) |
|
Definition
تعیین ترکیب بهینه داراییها در یک پورتفوی بر اساس اهداف مالی بلندمدت و تحمل ریسک. |
|
|
Term
تحلیل جریان نقدی (Cash Flow Analysis) |
|
Definition
بررسی جریانهای نقدی ورودی و خروجی برای ارزیابی توانایی یک شرکت در تولید نقدینگی. |
|
|
Term
حاشیه سود ناخالص (Gross Margin) |
|
Definition
نسبت سود ناخالص به کل درآمد، که نشاندهنده کارایی یک شرکت در تولید محصولات و خدمات است. |
|
|
Term
باند بولینگر (Bollinger Bands) |
|
Definition
ابزاری در تحلیل تکنیکال که از سه خط (یک میانگین متحرک ساده و دو خط انحراف معیار) برای شناسایی نوسانات قیمت استفاده میشود. |
|
|
Term
توقف معاملات (Trading Halt) |
|
Definition
وقفه موقت در معاملات یک دارایی یا کل بازار، معمولاً برای جلوگیری از نوسانات شدید یا بررسی اخبار مهم. |
|
|
Term
نرخ بهره بین بانکی لندن (LIBOR) |
|
Definition
نرخ بهرهای که بانکها برای قرض دادن به یکدیگر در بازار بین بانکی لندن استفاده میکنند. |
|
|
Term
بازار آتی (Forward Market) |
|
Definition
بازاری که در آن قراردادهای آتی برای خرید یا فروش داراییها در تاریخهای آینده معامله میشوند. |
|
|
Term
تعدیل قیمت (Price Adjustment) |
|
Definition
فرآیندی که در آن قیمتها به دلیل تغییرات در بازار یا شرایط اقتصادی تنظیم میشوند. |
|
|
Term
عرضه اولیه عمومی (Initial Public Offering - IPO) |
|
Definition
فرآیندی که در آن یک شرکت برای اولین بار سهام خود را به عموم عرضه میکند و در بازار بورس معامله میشود. |
|
|
Term
|
Definition
قیمتی که تحلیلگران برای یک دارایی پیشبینی میکنند و معمولاً به عنوان مبنایی برای توصیههای سرمایهگذاری استفاده میشود. |
|
|
Term
سرمایهگذاری مستقیم خارجی (Foreign Direct Investment - FDI) |
|
Definition
سرمایهگذاری یک شرکت یا فرد در داراییهای تولیدی یک کشور دیگر، مانند خرید شرکتها یا ساخت کارخانهها. |
|
|
Term
تحلیل پایداری (Sustainability Analysis) |
|
Definition
ارزیابی تأثیرات محیطی، اجتماعی و اقتصادی فعالیتهای یک شرکت و بررسی چگونگی مدیریت این تأثیرات برای ایجاد ارزش بلندمدت. |
|
|
Term
صورت سود و زیان (Income Statement) |
|
Definition
گزارشی که درآمدها، هزینهها و سود یا زیان خالص یک شرکت را در یک دوره زمانی مشخص نشان میدهد. |
|
|
Term
سهام ممتاز (Preferred Stock) |
|
Definition
نوعی سهام که دارای اولویت بالاتری نسبت به سهام عادی در دریافت سود تقسیمی و داراییهای شرکت در صورت انحلال است. |
|
|
Term
نسبت گردش موجودی (Inventory Turnover Ratio) |
|
Definition
نسبت هزینه کالاهای فروختهشده به میانگین موجودی، که نشاندهنده کارایی مدیریت موجودیها است. |
|
|
Term
سرمایهگذاری اجتماعی مسئول (Socially Responsible Investing - SRI) |
|
Definition
استراتژی سرمایهگذاری که به دنبال تحقق اهداف اجتماعی و زیستمحیطی به همراه بازده مالی است. |
|
|
Term
سندیکای بانکی (Banking Syndicate) |
|
Definition
گروهی از بانکها که برای انجام یک معامله بزرگ، مانند صدور اوراق قرضه یا وامهای کلان، با هم همکاری میکنند. |
|
|
Term
معاملات الگوریتمی (Algorithmic Trading) |
|
Definition
استفاده از الگوریتمها و برنامههای کامپیوتری برای انجام معاملات به صورت خودکار بر اساس استراتژیهای از پیش تعیینشده. |
|
|
Term
نسبت گردش داراییها (Asset Turnover Ratio) |
|
Definition
نسبت درآمد فروش به میانگین داراییهای کل، که نشاندهنده کارایی شرکت در استفاده از داراییهای خود برای تولید درآمد است. |
|
|
Term
نسبت گردش بدهیها (Debt Turnover Ratio) |
|
Definition
نسبت کل بدهیهای یک شرکت به درآمد فروش، که نشاندهنده توانایی شرکت در مدیریت بدهیها است. |
|
|
Term
نرخ بازدهی مورد انتظار (Expected Rate of Return) |
|
Definition
نرخ بازدهی که سرمایهگذاران انتظار دارند از یک سرمایهگذاری در طول یک دوره زمانی خاص به دست آورند. |
|
|
Term
نسبت گردش حقوق صاحبان سهام (Equity Turnover Ratio) |
|
Definition
نسبت درآمد فروش به میانگین حقوق صاحبان سهام، که نشاندهنده کارایی استفاده از سرمایه صاحبان سهام در تولید درآمد است. |
|
|
Term
نرخ بازده داخلی (Internal Rate of Return - IRR) |
|
Definition
نرخی که ارزش فعلی خالص جریانهای نقدی آینده یک سرمایهگذاری را برابر با صفر میکند. |
|
|
Term
اوراق قرضه قابل بازخرید (Redeemable Bonds) |
|
Definition
اوراق قرضهای که صادرکننده میتواند آنها را قبل از تاریخ سررسید با پرداخت مبلغی مشخص بازخرید کند. |
|
|
Term
پوشش بدهی (Debt Coverage) |
|
Definition
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای خود از طریق جریانهای نقدی تولیدشده. |
|
|
Term
شاخص قیمت عمدهفروشی (Wholesale Price Index - WPI) |
|
Definition
معیاری برای سنجش تغییرات قیمت کالاها و خدمات عمدهفروشی. |
|
|
Term
اوراق قرضه قابل تبدیل (Convertible Bonds) |
|
Definition
اوراق قرضهای که دارندگان آنها میتوانند آنها را به سهام شرکت صادرکننده تبدیل کنند. |
|
|
Term
تحلیل حساسیت (Sensitivity Analysis) |
|
Definition
بررسی تأثیر تغییرات مختلف در فرضیات کلیدی بر نتایج مالی و سرمایهگذاری. |
|
|
Term
شاخص قیمت مواد اولیه (Raw Materials Price Index) |
|
Definition
معیاری برای سنجش تغییرات قیمت مواد اولیه مورد استفاده در تولید. |
|
|
Term
نسبت سود به سرمایه (Return on Equity - ROE) |
|
Definition
نسبت سود خالص به میانگین حقوق صاحبان سهام، که نشاندهنده کارایی شرکت در تولید سود از سرمایه صاحبان سهام است. |
|
|
Term
اوراق بهادار قابل بازخرید (Redeemable Securities) |
|
Definition
اوراق بهاداری که صادرکننده میتواند آنها را قبل از تاریخ سررسید با پرداخت مبلغی مشخص بازخرید کند. |
|
|
Term
شاخص کل بورس (Stock Market Index) |
|
Definition
شاخصی که عملکرد کلی بازار سهام یا بخشی از آن را نشان میدهد، مانند شاخص کل بورس تهران (TEDPIX). |
|
|
Term
پورتفوی متنوع (Diversified Portfolio) |
|
Definition
مجموعهای از سرمایهگذاریها که در دستههای مختلف داراییها و صنایع گوناگون توزیع شدهاند به منظور کاهش ریسک. |
|
|
Term
نسبت سرمایه به بدهی (Debt-to-Equity Ratio) |
|
Definition
نسبت کل بدهیهای یک شرکت به حقوق صاحبان سهام، که نشاندهنده ساختار سرمایه شرکت است. |
|
|
Term
پرتفوی متوازن (Balanced Portfolio) |
|
Definition
پورتفویی که ترکیبی از داراییهای با ریسک و بازدهی مختلف را شامل میشود به منظور دستیابی به تعادل بین ریسک و بازده. |
|
|
Term
نسبت جاری (Current Ratio) |
|
Definition
نسبت داراییهای جاری به بدهیهای جاری، که نشاندهنده توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت است. |
|
|
Term
|
Definition
نسبت داراییهای جاری منهای موجودی به بدهیهای جاری، که نشاندهنده توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت بدون نیاز به فروش موجودیها است. |
|
|
Term
اوراق قرضه با درجه اعتبار بالا (Investment Grade Bonds) |
|
Definition
اوراق قرضهای که دارای رتبه اعتباری بالایی هستند و به عنوان سرمایهگذاریهای با ریسک پایینتر شناخته میشوند. |
|
|
Term
اوراق قرضه با درجه اعتبار پایین (Junk Bonds) |
|
Definition
اوراق قرضهای که دارای رتبه اعتباری پایینی هستند و به عنوان سرمایهگذاریهای با ریسک بالا شناخته میشوند. |
|
|
Term
اوراق بهادار با پشتوانه رهنی (Mortgage-Backed Securities - MBS) |
|
Definition
اوراق بهاداری که توسط مجموعهای از وامهای مسکن پشتیبانی میشوند. |
|
|
Term
اوراق قرضه با بهره تخفیفی (Discount Bonds) |
|
Definition
اوراق قرضهای که با تخفیف نسبت به ارزش اسمی فروخته میشوند و در تاریخ سررسید با ارزش اسمی بازپرداخت میشوند. |
|
|
Term
اوراق بهادار ترکیبی (Hybrid Securities) |
|
Definition
اوراق بهاداری که دارای ویژگیهای مشترک از سهام و اوراق قرضه هستند، مانند اوراق قرضه قابل تبدیل و سهام ممتاز. |
|
|
Term
نرخ رشد مرکب سالانه (Compound Annual Growth Rate - CAGR) |
|
Definition
نرخ رشد سالانهای که یک سرمایهگذاری در طول زمان به صورت مرکب به دست میآورد. |
|
|
Term
اوراق قرضه بدون کوپن (Zero-Coupon Bonds) |
|
Definition
اوراق قرضهای که سود بهرهای پرداخت نمیکنند و به جای آن با تخفیف قابل توجهی نسبت به ارزش اسمی فروخته میشوند. |
|
|
Term
پورتفوی بهینه (Optimal Portfolio) |
|
Definition
پورتفویی که بالاترین بازده ممکن را با توجه به سطح ریسک مشخص ارائه میدهد. |
|
|
Term
بازده به مقیاس (Economies of Scale) |
|
Definition
کاهش هزینههای تولید به ازای هر واحد تولیدی با افزایش حجم تولید. |
|
|
Term
ارزش فعلی خالص (Net Present Value - NPV) |
|
Definition
ارزش فعلی جریانهای نقدی آینده یک سرمایهگذاری منهای هزینه اولیه آن. |
|
|
Term
نرخ بازده داخلی (Internal Rate of Return - IRR) |
|
Definition
نرخی که ارزش فعلی خالص جریانهای نقدی آینده یک سرمایهگذاری را برابر با صفر میکند. |
|
|
Term
جریان نقدی آزاد (Free Cash Flow) |
|
Definition
وجه نقد باقیمانده پس از کسر هزینههای سرمایهای از جریان نقدی عملیاتی، که برای پرداخت بدهیها، سود سهام و سرمایهگذاریهای جدید استفاده میشود. |
|
|
Term
بازده داراییها (Return on Assets - ROA) |
|
Definition
نسبت سود خالص به میانگین کل داراییها، که نشاندهنده کارایی شرکت در استفاده از داراییها برای تولید سود است. |
|
|
Term
درآمد غیر عملیاتی (Non-Operating Income) |
|
Definition
|
|
Term
بهای تمام شده کالای فروش رفته (Cost of Goods Sold - COGS) |
|
Definition
|
|
Term
بدهیهای جاری (Current Liabilities) |
|
Definition
|
|
Term
حقوق صاحبان سهام (Equity) |
|
Definition
|
|
Term
نسبت قیمت به درآمد (Price to Earnings Ratio - P/E) |
|
Definition
|
|
Term
|
Definition
|
|
Term
|
Definition
|
|
Term
نرخ ارزش گذاری (Valuation Rate) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری متوسطریسک (Medium-Risk Investment) |
|
Definition
|
|
Term
مراکز معاملات مالی (Financial Exchanges) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری داخلی (Domestic Investment) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری دولتی (Government Investment) |
|
Definition
|
|
Term
هزینه سرمایه (Cost of Capital) |
|
Definition
|
|
Term
توکنهای دیجیتال (Digital Tokens) |
|
Definition
|
|
Term
تحلیل گری اوراق بهادار (Securities Analysis) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در بورس (Stock Market Investment) |
|
Definition
|
|
Term
|
Definition
|
|
Term
نرخ بازدهی مطلوب (Required Rate of Return) |
|
Definition
|
|
Term
تجارت الکترونیکی (E-Commerce) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات آنلاین (Online Trading) |
|
Definition
|
|
Term
اختیاریهای معاملهگر (Trader Options) |
|
Definition
|
|
Term
پنهان کنندههای معاملاتی (Trading Indicators) |
|
Definition
|
|
Term
حجم معاملات (Trading Volume) |
|
Definition
|
|
Term
معاملهگر مستقل (Independent Trader) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری تنظیمی (Regulated Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملهگر حرفهای (Professional Trader) |
|
Definition
|
|
Term
کالاهای اولیه (Commodities) |
|
Definition
|
|
Term
|
Definition
|
|
Term
|
Definition
|
|
Term
معاملهگر الگوهای نموداری (Chart Pattern Trader) |
|
Definition
|
|
Term
روشهای مدیریت ریسک (Risk Management Strategies) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با خبرها (News Trading) |
|
Definition
|
|
Term
شاخصهای تحلیلی (Analytical Indicators) |
|
Definition
|
|
Term
معاملهگر الگوریتمی (Algorithmic Trader) |
|
Definition
|
|
Term
ارزهای دیجیتال (Digital Currencies) |
|
Definition
|
|
Term
رمزارزها (Cryptocurrencies) |
|
Definition
|
|
Term
کوینهای معاملاتی (Trading Coins) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال (Digital Currency Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از ربات (Robot Trading) |
|
Definition
|
|
Term
نقدهای دیجیتال (Digital Tokens) |
|
Definition
|
|
Term
معاملهگر خودکار (Automated Trader) |
|
Definition
|
|
Term
پلتفرمهای معاملاتی (Trading Platforms) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از هوش مصنوعی (AI Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در فناوری بلاکچین (Blockchain Technology Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملهگر شبکههای اجتماعی (Social Media Trader) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در اتریوم (Ethereum Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای ژنتیکی (Genetic Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
استخراج بیتکوین (Bitcoin Mining) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی (Neural Network Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال جدید (Investment in New Digital Currencies) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از تحلیل تکنیکال (Technical Analysis Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در زنجیرههای بلوکی (Investment in Blockchains) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای افزایشی (Incremental Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای غیر قابل توقف (Investment in Non-Fungible Tokens - NFTs) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای ژنتیکی تطبیقی (Adaptive Genetic Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در پروژههای توسعه ارزهای دیجیتال (Investment in Digital Currency Development Projects) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی تطبیقی (Adaptive Artificial Neural Network Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای ارزیابی شده (Investment in Evaluated Tokens) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای ژنتیکی تطبیقی افزایشی (Adaptive Incremental Genetic Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در پروژههای فناوری بلاکچین (Investment in Blockchain Technology Projects) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشین (Machine Learning Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای امنیتی (Security Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای تکاملی (Evolutionary Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در شبکههای بلاکچین خصوصی (Investment in Private Blockchains) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای تطبیقی (Adaptive Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای هنری (Art Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای افزایشی تطبیقی (Adaptive Incremental Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در زیرساختهای بلاکچین (Blockchain Infrastructure Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای مبتنی بر یادگیری تقویتی (Reinforcement Learning Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای هوش مصنوعی (AI Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای پویا (Dynamic Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در صنایع مرتبط با بلاکچین (Investment in Blockchain-Related Industries) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای یادگیری عمیق (Deep Learning Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای فرهنگی (Cultural Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای متعادل (Balanced Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در زیرساختهای ارزهای دیجیتال (Digital Currency Infrastructure Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای تصادفی (Random Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای موسیقی (Music Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای ابتکاری (Innovative Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در پروژههای ارزهای دیجیتال (Digital Currency Projects Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای سفارشی (Custom Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای ورزشی (Sports Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای تکاملی تطبیقی (Adaptive Evolutionary Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در ابزارهای مالی مبتنی بر بلاکچین (Blockchain-Based Financial Instruments Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای ارتباطی (Correlation Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای سینمایی (Movie Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای انطباقی (Adaptive Convergence Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در بنیادهای ارزهای دیجیتال (Digital Currency Foundations Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای متقابل (Interlocking Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای هنری دیجیتال (Digital Art Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای متفاوت (Diversified Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در شرکتهای فناوری بلاکچین (Blockchain Technology Companies Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای متعامل (Interactive Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در پروژههای نوآوری بلاکچین (Blockchain Innovation Projects Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای هجومی (Aggressive Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در شرکتهای استارتاپ بلاکچین (Blockchain Startup Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای محافظهکار (Conservative Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در ابزارهای مالی متنباز برای بلاکچین (Open-Source Financial Instruments Investment for Blockchain) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای همسانسازی (Synchronization Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در پروژههای تحقیق و توسعه بلاکچین (Blockchain Research and Development Projects Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای دینامیک (Dynamic Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای مالی (Financial Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای سازگار (Compatible Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای سلامتی (Health Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای پیچیده (Complex Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای تحصیلی (Education Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای مبتنی بر شبکههای اجتماعی (Social Network Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای محیط زیستی (Environmental Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای مبتنی بر رفتار بازار (Market Behavior Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در پروژههای ارز دیجیتال غیرمتمرکز (Decentralized Digital Currency Projects Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای پیشبینیکننده (Predictive Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای انرژی (Energy Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای همگرا (Convergent Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای کشاورزی (Agriculture Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای مبتنی بر روند (Trend Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در پلتفرمهای بلاکچین (Blockchain Platforms Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای مبتنی بر نوسانات (Volatility Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای حقوق مالکیت (Property Rights Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای مبتنی بر حجم (Volume Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای اجتماعی (Social Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای مبتنی بر الگو (Pattern Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در پروژههای مالی غیرمتمرکز (Decentralized Finance Projects Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای مبتنی بر هوش مصنوعی (AI-Based Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در توکنهای حقوقی (Legal Tokens Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای مبتنی بر دادههای کلان (Big Data Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
سرمایهگذاری در پروژههای نوآورانه ارزهای دیجیتال (Innovative Digital Currency Projects Investment) |
|
Definition
|
|
Term
معاملات با استفاده از الگوریتمهای تحلیلی (Analytical Algorithm Trading) |
|
Definition
|
|
Term
گذاری در توکنهای صنعت (Industry Tokens Investment) |
|
Definition
|
|