Term
WEATHERING
the chemical and physical process that break down rock at Earth's surface |
|
Definition
هوازدگي
فرایند شیمیایی و فیزیکی است که سنگ را در سطح زمین شکستن می دهد |
|
|
Term
EROSION
the process by which water, ice, wind, or gravity moves weathered rock or soil |
|
Definition
فرسایش
یک فرآیند که آب، یخ، باد یا گرانش، سنگ یا خاک را حرکت می دهد |
|
|
Term
LANDFORM
a natural feature of the earth's surface |
|
Definition
زمین فرم
یک ویژگی طبیعی از سطح زمین است |
|
|
Term
LAKE
a large body of fresh water surrounded by land |
|
Definition
دریاچه
یک مقدار زیادی از آب تازه احاطه شده توسط زمین |
|
|
Term
OCEAN
the great body of salt water that covers almost three-fourths of Earth's surface |
|
Definition
اقیانوس
بدن بزرگ آب نمکی که تقریبا سه چهارم سطح زمین را پوشش می دهد |
|
|
Term
RIVER
a large natural stream of fresh water that flows into a lake or an ocean |
|
Definition
رودخانه
جریان بزرگ آب شیرین به دریاچه و اقیانوس جریان می یابد |
|
|
Term
SEA
a body of water that is usually part of an ocean, and is partially or wholly enclosed by land |
|
Definition
دریا
یک جسم آب است که معمولا بخشی از اقیانوس است و به صورت جزئی یا کاملا بسته شده توسط زمین است |
|
|
Term
PLAIN
a large area of flat land |
|
Definition
جلگه
یک منطقه بزرگ زمین صاف |
|
|
Term
PLATEAU
a large area of high flat land |
|
Definition
فلات
یک منطقه بزرگ از زمین های صاف بلند |
|
|
Term
VALLEY
land that lies between mountains or hills |
|
Definition
دره
زمین که بین کوه ها یا تپه ها قرار دارد |
|
|
Term
VOLCANO
an opening in the Earth's crust from which lava, ashes, and gases erupt |
|
Definition
آتشفشان
باز در پوسته زمین، که از آن گدازه، خاکستر و گازها فوران می کند |
|
|
Term
MOUNTAIN
a high, steep piece of land that rises sharply above the surrounding area |
|
Definition
کوه
قطعه بلند و شیب دار که به شدت از ناحیه اطراف افزایش می یابد |
|
|
Term
CANYON
a deep, narrow valley with steep slopes |
|
Definition
کانیون
یک دره باریک با دامنه های شیب دار |
|
|
Term
DESERT
a large area of land with little or no water or vegetation |
|
Definition
کویر
یک منطقه بزرگ از زمین با کمی و یا بدون آب و یا پوشش گیاهی |
|
|
Term
ISLAND
an area of land surrounded by water on all sides |
|
Definition
جزیره
منطقه ای از سرزمین احاطه شده توسط آب از همه طرف |
|
|
Term
GLACIER
a large mass of moving ice and snow |
|
Definition
یخچال طبیعی
جرم بزرگ یخ و برف در حال حرکت |
|
|
Term
DEPOSITION
the natural process by which sediments are laid down in new locations |
|
Definition
رسوب رسوب
فرآیند طبیعی رسوب رسوب در مکان های جدید |
|
|
Term
SEDIMENT
small pieces of rocks, shells or the remains of plants and animals that have been carried along and deposited by wind, water or ice |
|
Definition
رسوب
قطعات کوچک سنگ، پوسته و باقی مانده از گیاهان و حیوانات که با باد، آب یا یخ زده همراه است |
|
|